سبب نزول سوره انعام آیه 157
آیه مربوط به سبب نزول
«أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَى مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَ صَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ» (الانعام، 157) (يا نگوييد اگر كتاب بر ما نازل مىشد قطعاً از آنان هدايت يافتهتر بوديم؛ اينك حجتى از جانب پروردگارتان براى شما آمده و رهنمود و رحمتى است؛ پس كيست ستمكارتر از آنكسكه آيات خدا را دروغ پندارد و از آنها روى گرداند؟ به زودى كسانى را كه از آيات ما روى مىگردانند به سبب [همين] اعراضشان به عذابى سخت مجازات خواهيم كرد.)[۱]
خلاصه سبب نزول
پیش از بعثت پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) مشرکان مکه میگفتند: خداوند یهودیان و مسیحیان را نابود کند که پیامبران خود را تکذیب میکردند. قسم به خدا اگر پیامبری برای ما فرستاده شود، ما از او پیروی خواهیم کرد. در پی سخن آنان، آیه 157 سوره انعام نازل شد.
از آنجا که برای این گزارش سندی ذکر نشده، استناد به آن مشکل است. همچنین به نظر میرسد تطبیق اصطلاح سبب نزول بر روایت یادشده درست نیست؛ لذا سببیت آن برای نزول آیه 157 سوره انعام با اشکال مضاعفی روبه روست.
بررسی تفصیلی سبب نزول
سبب نزول (سوگند کفار مکه بر پیروی از رسول خدا، پیش از بعثت)(ر.ک. مستند 1)
مبتنی بر روایت مقاتل بن سلیمان کفار مکه میگفتند، خداوند یهودیان و مسیحیان را نابود کند؛ چراکه آنها انبیای خود را تکذیب کردند. به خدا سوگند، اگر پیامبری برایمان فرستاده شود، ما بیش از یهودیان و مسیحیان هدایت خواهیم شد و از او پیروی میکنیم. در پی سخن مشرکان، آیه 157 سوره انعام نازل شد.[۲] اگرچه سمرقندی ماجرا را بیان کرده، در پایان بیاشاره به نزول آیه 157 سوره انعام، میگوید: پس از این کلام مشرکان، قرآن نازل شد تا حجتی بر آنها باشد.[۳] علی بن ابراهیم قمیّ هم سخن کفار را نقل کرده؛ اما به نزول آیه 157 سوره انعام یا هر آیه دیگری از قرآن اشاره نمیکند.[۴] ابن ابی حاتم در ذیل آیه 157 سوره انعام به بیان اینکه: «مطابق روایت قتاده، جمله «أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتابُ لَكُنَّا أَهْدى مِنْهُم» کلام کفار عرب بوده است.» بسنده میکند و نزول آیه در پی آن را ذکر نمیکند.[۵]
مصادر سبب نزول
مصادری که سبب نزول را با اندکی اختلاف بیان کردهاند:
- تفسیر مقاتل (زیدی، قرن 2، تفسیر روایی)؛
- تفسیر القمی (شیعی، قرن 3، تفسیر روایی)؛
- بحر العلوم (سنی، قرن 4، تفسیر روایی)؛
- تفسیر القرآن العظیم (ابن ابی حاتم) (سنی، قرن 4، تفسیر روایی).
بررسی سبب نزول(ر.ک. مستند 2)
برای گزارش یادشده سندی ذکر نشده است؛ لذا اعتبار ندارد. اگرچه روایت با محتوای آیه و شواهد و قرائن تاریخی ناسازگار به نظر نمیرسد، باید گفت ذیل آیه: «وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَهُمْ نَذِيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدَى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءَهُمْ نَذِيرٌ مَا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُورًا» (الفاطر، 42) (و با سوگندهاى سخت خود به خدا سوگند يادكردند كه اگر هرآينه هشداردهندهاى براى آنان بيايد، قطعاً از هريك از امتها [ى ديگر] راهيافتهتر شوند و [لى] چون هشداردهندهاى براى ايشان آمد جز بر نفرتشان نيفزود.)[۱] گزارشی با همین مفاد، ثبت شده[۶] که شاید روایت معارض باشد. بسیاری از مفسران، مانند: طبری، طوسی، طبرسی، ابن عطیه، قاسمی، آلوسی، ابن عاشور و طباطبایی ذیل آیه 157 سوره انعام ماجرا را ذکر نکردهاند. با وجود اینکه شماری از مفسران مانند شوکانی به نقل ابن ابی حاتم بسنده کردهاند.[۷]
اما نکته مهمی هست که به سببیت ماجرا برای نزول، حتی با فرض صحت روایات، خلل وارد میکند: سببیت رویداد، با قواعد علوم قرآنی سازگار نیست؛ زیرا در نگاه مفسران (به ويژه مفسران متأخر) تنها رویداد يا پرسشى که در زمان پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) به اقتضاى آن، آیه يا آياتى از قرآن، همزمان و يا در پى آن نازل شده باشد، سبب نزول است.[۸] و آنچه پيش از اسلام رخ داده و گزارش آن در روايات آمده، اسباب نزول آيات بهشمارنمىرود.[۹] مطابق گزارشها رویداد قبل از بعثت حضرت ختمی مرتب بوده؛ زیرا از تعبیر «اگر پیامبری به سوی ما فرستاده شود» پیداست هنگام بیان سخن آنها، پیامبری در میانشان نبوده است و اکنون خداوند متعال با نازل کردن آیه 157 سوره انعام کلام مشرکان در سالهای گذشته را یادآوری میکند. با توجه به اینکه رخداد مربوط به زمان بعثت پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) نیست و فاصله زمانی قابل توجهی با نزول آیه دارد، پذیرش آن به عنوان سبب نزول آیه با اشکال روبهروست.
مستندات
مستند 1
تفسير القرآن العظيم، ج 5، ص 1426: «حدثنا محمد بن يحيي أنا العباس ثنا يزيد ثنا سعيد عن قتادة: قوله: أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتابُ لَكُنَّا أَهْدى مِنْهُمْ، و هذا قول كفار العرب.»
تفسير القمي، ج 1، ص 221: «أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتابُ- لَكُنَّا أَهْدى مِنْهُمْ يعني قريشا، قالوا لو أنزل علينا الكتاب- لكنا أهدى و أطوع منهم».
بحر العلوم، ج 1، ص 496: «و ذلك أن كفار مكة قالوا: قاتل اللّه اليهود كيف كذبوا أنبياءهم، و اللّه لو جاءنا نذير و كتاب لكنا أهدى منهم. فأنزل اللّه القرآن حجة عليهم.»
تفسير مقاتل بن سليمان، ج 1، ص 598: «و ذلك أن كفار مكة قالوا قاتل اللّه اليهود و النصارى كيف كذبوا أنبياءهم فواللّه لو جاءنا نذير و كتاب لكنا أهدى منهم فنزلت هذه الآية فيهم أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتابُ لَكُنَّا أَهْدى مِنْهُم».
مستند 2
الكشف و البيان عن تفسير القرآن، ج 8، ص 115: «أنّ قريشا لما بلغهم أن أهل الكتاب كذبوا رسلهم قالوا: لعن اللّه اليهود و النصارى أتتهم الرسل فكذبوهم، فو اللّه لئن أتانا رسول لنكونن أهدى دينا منهم، و هذا قبل قدوم النبي صلّى اللّه عليه و سلم، فلما بعث محمد صلّى اللّه عليه و سلم كذبوه فأنزل اللّه عزّ و جلّ: وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُمْ نَذِيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدى مِنْ إِحْدَى الْأُمَم».
تفسير القرآن العظيم، ج 10، ص 3187: «عن أبى هلال أنه بلغه أن قريشا كانت تقول: إن الله بعث منا نبيا ما كانت أمة من الأمم أطوع لخالقها و لا أسمع لنبيها و لا أشد تمسكا بكتابها منا، فأنزل الله: لَوْ أَنَّ، عِنْدَنا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتابُ لَكُنَّا أَهْدى مِنْهُمْ وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُمْ نَذِيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ و كانت اليهود تستفتح به علي الأنصار فيقولون: إنا نجد نبيا يخرج».
فتح القدير، ج 2، ص 206: «و أخرج عبد بن حميد و ابن المنذر و ابن أبي حاتم عن قتادة في قوله: لَكُنَّا أَهْدى مِنْهُمْ قال: هذا قول كفار العرب.»
الاتقان في علوم القرآن، ج 1، ص 107: «قَالَ الْجَعْبَرِيُّ: نُزُولِ الْقُرْآنِ عَلَى قِسْمَيْنِ: قِسْمٌ نَزَلَ ابْتِدَاءً وَقِسْمٌ نَزَلَ عَقِبَ وَاقِعَةٍ أَوْ سُؤَالٍ».
روش تفسير قرآن، ص 119: «در اصطلاح مفسّران و دانشمندان علوم قرآنى، رويداد يا پرسشى كه به اقتضاى آن، قسمتى (يك آيه يا بخشى از آن، و يا چند آيه و يا يك سوره) از قرآن كريم همزمان يا در پى آن نازل شده است، سبب نزول مىگويند و مجموعه اين رويدادها و پرسشها «اسباب نزول» ناميده مىشود.»
روش تفسير قرآن، ص 122: «وقايع بسيارى در زمانهاى پيش از اسلام و يا در صدر اسلام رخ داده كه آيههايى از قرآن كريم با فاصله زمانى قابل توجهى از آنها، نازل شده است و به اين جهت سبب نزول به شمار نمىآيند، ولى به اعتبار اينكه آيات كريمه درباره آنها نازل شده است، شأن نزول آيات به شمار مىآيند.»
منابع
- ابن ابی حاتم، عبد الرحمن بن محمد. (۱۴۱۹). تفسیر القرآن العظیم (ج ۱–13). ریاض: مکتبة نزار مصطفی الباز.
- السيوطي، جلال الدين. (۱۴۱۶). الاتقان في علوم القرآن (ج ۱–1). بیروت: دار الفكر.
- ثعلبی، احمد بن محمد. (۱۴۲۲). الکشف و البیان عن تفسیر القرآن (ج ۱–10). بیروت: دار إحياء التراث العربي.
- سمرقندی، نصر بن محمد. (بیتا). بحر العلوم (ج ۱–3). بیروت: دار الفکر.
- شوکانی، محمد. (بیتا). فتح القدیر (ج ۱–6). دمشق: دار ابن کثير.
- قمی، علی بن ابراهیم. (۱۳۶۳). تفسير القمي (ج ۱–2). قم: دار الکتاب.
- محمود رجبی. (۱۳۸۳). روش تفسير قرآن. قم: پژوهشكده حوزه و دانشگاه.
- مقاتل بن سلیمان. (بیتا). تفسیر مقاتل (ج ۱–5). بیروت: دار إحياء التراث العربي.
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ترجمه محمدمهدی فولادوند
- ↑ تفسیر مقاتل، مقاتل بن سلیمان، ج 1، ص 598
- ↑ بحر العلوم، سمرقندی، ج 1، ص 496
- ↑ تفسير القمي، قمی، ج 1، ص 221
- ↑ تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم، ج 5، ص 1426
- ↑ تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم، ج 10، ص 3187؛ الکشف و البیان، ثعلبی، ج 8، ص 115
- ↑ فتح القدیر، شوکانی، ج 2، ص 206
- ↑ الاتقان، السيوطي، ج 1، ص 107؛ روش تفسير قرآن، محمود رجبی، ص 119
- ↑ روش تفسير قرآن، محمود رجبی، ص 122
نظرات