سبب نزول سوره انعام آیه 140
آیه مربوط به سبب نزول
«قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلَادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ مَا كَانُوا مُهْتَدِينَ» (الانعام، 140) (كسانى كه از روى بىخردى و نادانى فرزندان خود را كشتهاند و آنچه را خدا روزیشان كرده بود از راه افترا به خدا حرام شمردهاند، سخت زيان كردند. آنان به راستى گمراه شده و هدايت نيافتهاند.)[۱]
خلاصه سبب نزول
بر اساس شماری از روایات، قبیله مُضَر و رَبیعة، دخترانشان را زنده به گور میکردند؛ لذا آیه 140 سوره انعام نازل شد. به اعتقاد گروهی از حدیثشناسان، برای ماجرا، روایت معتبری ذکر نشده است. اگرچه مسأله زنده به گورکردن دختران در تاریخ مسلّم است و آیه به روشنی آن را بیان میکند، اینکه در پی به زنده به گور کردن قبیله مُضَر و رَبیعة نازل شده باشد، روشن نیست و به دلیلی معتبر نیاز دارد. بنابراین، استناد به روایت یادشده با اشکال روبه روست.
بررسی تفصیلی سبب نزول
سبب نزول (زنده به گورشدن دختران قبیله مضر و ربیعة)(ر.ک. مستند 1)
بر اساس روایت سیوطی از ابن مُنذَر از عِکرمه، آیه 140 سوره انعام درباره رسوم جاهلی قبیله مُضَر و رَبیعة نازل شده است. آنها با همسرشان شرط میکردند که اگر دختری به دنیا آورد، او را زنده به گور، و چنانچه فرزند بعد هم دختر بود او را رها کنند تا زنده بماند و اگر همسرشان مؤافقت نمیکرد، او را بر خود حرام میکردند تا او ناچار، خود، روی کودک خاک بریزد و او را زنده به گور کند.[۲] به اعتقاد ثعلبی نیز آیه 140 سوره انعام درباره قبیله مُضَر و رَبیعة و عموم عرب، غیر از قبیله بنی کنانه (قبیله بزرگ عدنانی ساکن منطقه غرب و بخش مرکزی عربستان) نازل شده است، که دختران خود را زنده به گور میکردند؛ اما او روایتی را در این زمینه نقل نمیکند.[۳]
مصادر سبب نزول
مصادری که سبب نزول را با اندکی اختلاف بیان کردهاند:
- الکشف و البیان (سنی، قرن 5، تفسیر روایی)؛
- الدر المنثور (سنی، قرن 10، تفسیر روایی).
بررسی سبب نزول(ر.ک. مستند 2)
برای گزارش یادشده سندی ذکر نشده است؛ لذا نامعتبر ارزیابی شده است.[۴] بسیاری از مفسران در ذیل آیه 140 سوره انعام به این سبب نزول و رسم قبیله مُضَر و رَبیعة اشاره نکردهاند و برخی دیگر مانند رشیدرضا ماجرا را نقل کرده[۵] و بعضی مانند شوکانی با عبارت کوتاهی به آن اشاره کردهاند.[۶]
زنده به گورکردن دختران در دوران جاهلی یک امر مسلّم تاریخی است و محتوای آیه 140 سوره انعام به روشنی آن را بیان میکند؛ پس گزارش با گزارههای تاریخی و محتوای آیه همخوانی دارد؛ لکن اینکه آیه در پی این رفتار قبیله مُضَر و رَبیعة نازل شده باشد، روشن نیست و به دلیلی معتبر نیاز دارد.
بنابراین چون روایت بیاعتبار است، سببیت آن برای نزول آیه 140 سوره انعام اشکال دارد.
مستندات
مستند 1
الدر المنثور فى تفسير المأثور، ج 3، ص 48: «و أخرج ابن المنذر و أبو الشيخ عن عكرمة في قوله قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْمٍ قال نزلت فيمن كان يئد البنات من مضر و ربيعة كان الرجل يشترط على امرأته انك تئدين جارية و تستحيين أخرى فإذا كانت الجارية التي توأد غدا من عند أهله أو راح و قال أنت على كأمي ان رجعت ليك و لم تئديها فترسل إلى نسوتها فيحفرن لها حفرة فيتداولنها بينهن فإذا بصرن به مقبلا دسسها في حفرتها و سوين عليها التراب».
الكشف و البيان عن تفسير القرآن، ج 4، ص 196: «الآية نزلت في ربيعة و مضر و في العرب الذين يدفنون بناتهم أحياء مخافة السبي و الفقر، إلّا ما كان من بني كنانة فإنّهم كانوا لا يفعلون ذلك.»
مستند 2
الاستيعاب في بيان الأسباب، ج 2، ص 163: «ضعيف».
تفسير القرآن الحكيم (المنار)، ج 8، ص 115: «وَأَخْرَجَ ابْنُ الْمُنْذِرِ وَأَبُو الشَّيْخِ عَنْ عِكْرِمَةَ فِي الْآيَةِ قَالَ: نَزَلَتْ ِفيمَنْ كَانَ يَئِدُ الْبَنَاتِ مِنْ مُضَرَ وَرَبِيعَةَ. كَانَ الرَّجُلُ يَشْتَرِطُ عَلَى امْرَأَتِهِ أَنَّكِ تَئِدِينَ جَارِيَةً (أَيْ بِنْتًا) وَتَسْتَحْيِينَ (أَيْ تُبْقِينَ) أُخْرَى، فَإِذَا كَانَتِ الْجَارِيَةُ الَّتِي تُوءَدُ غَدَا مِنْ عِنْدِ أَهْلِهِ أَوْ رَاحَ وَقَالَ: أَنْتِ عَلَيَّ كَأُمِّي (أَيْ مُحَرَّمَةً) إِنْ رَجَعْتُ إِلَيْكِ وَلَمْ تَئِدِيهَا، فَتُرْسِلُ إِلَى نِسْوَتِهَا فَيَحْفُرْنَ لَهَا حُفْرَةً فَيَتَدَاوَلْنَهَا بَيْنَهُنَّ فَإِذَا بَصَرْنَ بِهِ مُقْبِلًا دَسَسْنَهَا فِي حُفْرَتِهَا وَيُسَوِّينَ عَلَيْهَا التُّرَابَ - أَيْ وَهِيَ حَيَّةٌ - وَهَذَا هُوَ الْوَأْدُ.»
فتح القدير، ج 2، ص 191: «و أخرج ابن المنذر و أبو الشيخ عن عكرمة في الآية قال: نزلت فيمن كان يئد البنات من مضر و ربيعة.»
منابع
- الهلالي، سليم بن عيد. (۱۴۲۵). الاستيعاب في بيان الأسباب (ج ۱–3). السعودية: دار ابن الجوزي للنشر والتوزيع.
- ثعلبی، احمد بن محمد. (۱۴۲۲). الکشف و البیان عن تفسیر القرآن (ج ۱–10). بیروت: دار إحياء التراث العربي.
- رشيد رضا، محمد. (۱۹۹۰). تفسير القرآن الحكيم (المنار) (ج ۱–12). مصر: الهيئة المصرية العامة للكتاب.
- سیوطی، جلالالدین. (بیتا). الدر المنثور فی التفسیر بالماثور (ج ۱–6). قم: کتابخانه عمومی مرعشی نجفی (ره).
- شوکانی، محمد. (بیتا). فتح القدیر (ج ۱–6). دمشق: دار ابن کثير.
نظرات