سبب نزول سوره غافر آیات 56 و 57
آیات مربوط به سبب نزول
«إِنَّ الَّذينَ يُجادِلُونَ في آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ في صُدُورِهِمْ إِلاَّ كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْبَصير (56) لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لايَعْلَمُون (57)» (غافر، 56 و 57) (در حقيقت، آنانكه درباره نشانههاى خدا - بىآنكه حجّتى برايشان آمده باشد - به مجادله برمىخيزند در دلهايشان جز بزرگنمايى نيست [و] آنان به آن [بزرگى كه آرزويش را دارند] نخواهند رسيد. پس به خدا پناه جوى؛ زيرا او خود شنواى بيناست. (56) قطعاً آفرينش آسمانها و زمين بزرگتر [و شكوهمندتر] از آفرينش مردم است؛ ولى بيشتر مردم نمىدانند.) (57)[۱]
خلاصه سبب نزول
یهودیان گفتند، دجال در آخر الزمان ظهور خواهد کرد. بر اساس برخی از گزارشها آنها معتقد بودند که با ظهور دجال پادشاهی به یهود باز خواهد گشت. سپس آیات 56 و 57 سوره غافر نازل شد.
سبب نزول یادشده از لحاظ سندی ضعیف و از نظر محتوایی نیز با اشکالاتی مواجه است. برخی از مفسران گزارش یادشده را دور از ذهن شمردهاند. همچنین دجال بر اساس شماری از منابع، مظهر دروغگویی و حیلهگری خوانده شده است. در حالیکه یهودیان، منجی آخر الزمان خود را با عناوینی همچون شیلو (Shiloh) و از نسل داوود یاد کردهاند.
بررسی تفصیلی سبب نزول
سبب نزول (باور یهودیان درباره ظهور دجال در آخر الزمان)(ر.ک. مستند 1)
بر اساس گزارشهای نقلشده، یهودیان خدمت پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) رسیدند و گفتند، دجال در آخر الزمان ظهور خواهد کرد.[۲] در شماری از گزارشها آمده است که آنها به حضرت عرض کردند، دجال که یکی از ماست با ظهورش چنین و چنان خواهد کرد[۳] و پادشاهی را به ما بازمیگرداند.[۴] طوسی به صورت کلی گفته است که آیه 56 سوره غافر درباره یهود نازل شده است که متوقع ظهور دجال بودند.[۵] ابن کثیر نخست از کعب و ابو العالیه نقل کرده که آیات 56 و 57 سوره غافر درباره یهودیان نازل شده است. سپس در ادامه از ابوالعالیه نقل کرده که بر اساس دیدگاه آنها دجال از یهود است و یهودیان را مالک زمین خواهد کرد.[۶]
مصادر سبب نزول
مصادری که با اندکی اختلاف سبب نزول را نقل کردهاند:
- تفسیر مقاتل (زیدی، قرن 2، تفسیر روایی)؛
- تفسیر القرآن العظیم (ابن ابی حاتم) (سنی، قرن 4، تفسیر روایی)؛
- تفسیر بحر العلوم (سنی، قرن 4، تفسیر روایی)؛
- التبیان (شیعی، قرن 5، تفسیر روایی - اجتهادی)؛
- تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر) (سنی، قرن 8، تفسیر روایی).
بررسی سبب نزول(ر.ک. مستند 2)
سبب نزول یادشده از لحاظ سند ضعیف شمرده شده و ضعف سند ناشی از حذف نام برخی از راویان در سلسله سند (ارسال) است.[۷] ابن کثیر روایت سبب نزول را غریب (خلاف مشهور) و برداشتی دور از ذهن خوانده است.[۶] شاید وجه اوصاف یادشده از جانب ابن کثیر به این دلیل باشد که دجال به معنای شخص دروغگویی است که حق را با دروغپردازیهای خود پنهان میکند.[۸] به نظر میرسد در فرهنگ یهود نیز این شخص عامل تباهی و خرابکاری است. برخی از حاشیهنویسان تورات در ذیل این جمله از کتاب دانیال نبی، باب 8، آیات 23 و 24 در تورات: «در پایان سلطنت آنها، وقتی شرارت آنها از حد بگذرد، پادشاه دیگری به قدرت خواهد رسید که بسیار ظالم و مکار خواهد بود... او عامل تباهی و خرابی خواهد بود و هرطور بخواهد عمل خواهد کرد و دست به کشتار قدرتمندان و قوم مقدس خدا خواهد زد.» نوشتهاند، منظور از پادشاه دیگر احتمالاً آنتیوخوس أپیفانِس (یکی از پادشاهان سلوکیان) است و شاید اشارهای به دجال باشد که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد.[۹] یکی از محققان معاصر درباره دجال مینویسد، دجّال لقب دغلبازی است که نزد یهودیان، آرمیلوس و نزد مسلمانان، صائد بن صید نامیده میشود.[۱۰] افزون بر آن، در دین یهود پیرامون هویت شخصی که نجاتدهنده جهان است، دیدگاه یکسانی نیست. شیلو[۱۱] از نسل داود[۱۲] از نامهایی است که بر شخص منجی در یهود نسبت دادهاند و تطبیق این دو بر دجال آسان نیست و به دلیل مستدل و متقن نیاز است.
همه این مطالب در صورتی درست است که تعبیر دجال در این روایات از سوی خود یهودیان به کاررفته باشد؛ اما ممکن است عنوان دجال معادلی باشد که در روایات اسلامی در ازای منجی آخر الزمانی آنان به کاررفته است. نه اینکه ایشان خود منجیشان را دجال نامیده باشند؛ در این صورت اشکالات مطرحشده به این نحو وارد نیست.
شماری از مفسران، نظیر: طبرسی،[۱۳] شوکانی[۱۴] و آلوسی،[۱۵] سبب نزول یادشده را نقل کردهاند. قاسمی در کتاب محاسن التأویل پس از نقل گزارش سبب نزول با نقل کلام ابن کثیر آن را غریب و برداشتی دور از ذهن خوانده است.[۱۶] ابن عاشور آیه 56 سوره غافر را به مشرکان مکه نسبت داده و برای دیدگاه خود به آیه چهارم سوره غافر استناد کرده است.[۱۷] طبری، ابن عطیه و طباطبایی به سبب نزول یادشده اشاره نکردهاند.
بنابر آنچه گذشت، سبب نزول یادشده به دلیل ضعف سند، بیاعتنایی مفسران و چالش محتوایی، قابلیت اعتماد ندارد.
مستندات
مستند 1
تفسير مقاتل بن سليمان، ج 3، ص 717: «قوله: إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ و ذلك أن اليهود قالوا للنبي- صلى اللّه عليه و سلم- إن صاحبنا يبعث فى آخر الزمان و له سلطان يعنون الدجال ماء البحر إلى ركبته و السحاب فوق رأسه فقال: «إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ».»
تفسير القرآن العظيم (ابن أبي حاتم)، ج 10، ص 3268: «عن أبي العالية رضي الله، عنه قال: إن اليهود أتوا النبي صلى الله عليه و سلم فقالوا: إن الدجال يكون منا في آخر الزمان، و يكون من امره فعظموا امره، و قالوا: يصنع كذا ... فأنزل الله: إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغِيهِ قال: لا يبلغ الذي يقول فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ فأمر نبيه- صلى الله عليه و سلم- ان يتعوذ من فتنة الدجال لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ الدجال.
عن كعب الأحبار رضي الله، عنه في قوله: إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ قال: هم اليهود نزلت فيهم فيما ينتظرونه من أمر الدجال.»
بحرالعلوم، ج 3، ص 210: «قال الكلبي و مقاتل: يعني: اليهود، و النصارى، كانوا يجادلون في الدجال. و ذلك أنهم كانوا يقولون: إن صاحبنا يبعث في آخر الزمان، و له سلطان، فيخوض البحر، و تجري معه الأنهار، و يرد علينا الملك. فنزل: إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ.»
التبيان في تفسير القرآن، ج 9، ص 88: «الآية نزلت في اليهود و ان الكبر الذي ليس هم ببالغيه توقعهم امر الدجال.»
تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج 7، ص 138: «و قال كعب و أبو العالية نزلت هذه الآية في اليهود إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغِيهِ قال أبو العالية و ذلك أنهم ادعوا أن الدجال منهم و أنهم يملكون به الأرض فقال اللّه تعالى لنبيه صلى اللّه عليه و سلم آمرا له أن يستعيذ من فتنة الدجال و لهذا قال عز و جل: فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ.»
مستند2
الاستیعاب فی بیان الاسباب، ج 3، ص 183: «قلنا: و هو ضعیف لارساله.»
تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج 7، ص 138: «و قال كعب و أبو العالية نزلت هذه الآية في اليهود إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغِيهِ قال أبو العالية و ذلك أنهم ادعوا أن الدجال منهم و أنهم يملكون به الأرض فقال اللّه تعالى لنبيه صلى اللّه عليه و سلم آمرا له أن يستعيذ من فتنة الدجال و لهذا قال عز و جل: فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ و هذا قول غريب و فيه تعسف بعيد و إن كان قد رواه ابن أبي حاتم في كتابه، و اللّه سبحانه و تعالى أعلم.»
لسان العرب، ج 11، ص 237: «الأَزهري: كل كَذَّاب فهو دَجَّال، و جمعه دَجَّالون، و قيل: سُمِّي بذلك لأَنه يستر الحق بكذبه.»
تورات، کتاب دانیال، باب 8، ذیل آیات 23 و 24: «منظور از پادشاه دیگری احتمالاً آنتیوخوس أپیفانِس است و نیز میتواند اشارهای به دجال باشد که در زمان آخر ظهور خواهد کرد.»
هزارهگرایی در فلسفه تاریخ مسیحیت، ص 26: «دجّال لقب دغلبازی است که نزد یهودیان «آرمیلوس» و نزد مسلمانان «صائدبن صید» نامیده میشود.»
تورات، سفر پیدایش، باب 49، آیه10: «عصای سلطنت از یهودا دور نخواهد شد تا شیلو که همه قومها او را اطاعت میکنند، بیاید.»
تورات، کتاب ارمیا، باب 30، آیات 8 و 9: «در آن روز یوغ بندگی را از گردنشان برداشته، خواهم شکست، زنجیرها را از دست و پایشان باز خواهم کرد و دیگر بیگانگان را بندگی نخواهند نمود، بلکه به من که خداوند، خدایشان هستم و به پادشاهی که از نسل داود بر آنها خواهم گماشت، خدمت خواهند کرد.»
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج 12، ص 331: «و في رواية أن اليهود كانوا يقولون: يخرج صاحبنا المسيح بن داود يريدون الدجال و يبلغ سلطانه البر و البحر و تسير معه الأنهار و هو آية من آيات اللّه فيرجع إلينا الملك.»
مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 8، ص 822: «نزل قوله «إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ» الآية في اليهود لأنهم كانوا يقولون سيخرج المسيح الدجال فنعينه على محمد و أصحابه و نستريح منهم و يرد الملك إلينا عن أبي العالية.»
فتح القدير، ج 4، ص 572: «إن اليهود أتوا النبي صلّى اللّه عليه و سلم فقالوا: إن الدجال يكون منا في آخر الزمان، و يكون في أمره فعظموا أمره، و قالوا: نصنع كذا و نصنع كذا، فأنزل اللّه إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغِيه.»
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج 12، ص 331: «و إلى هذا ذهب أبو العالية أخرج عبد بن حميد و ابن أبي حاتم بسند صحيح عنه قال: إن اليهود أتوا النبي صلى اللّه عليه و سلم فقالوا: إن الدجال يكون منا في آخر الزمان و يكون من أمره ما يكون فعظموا أمره و قالوا: يصنع كذا و كذا فأنزل اللّه تعالى إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ إلخ.»
محاسن التأويل، ج 8، ص 315: «قال كعب و أبو العالية: نزلت هذه الآية في اليهود. و ذلك أنهم ادعوا أن الدجال منهم، و أنهم يملكون به الأرض. فأمر صلّى اللّه عليه و سلّم أن يستعيذ باللّه من فتنته. قال ابن كثير: و هذا قول غريب، و فيه تعسف بعيد. و إن كان قد رواه ابن أبي حاتم. و لم يذكره ابن جرير، على ولعه بالغريب و الضعيف.»
التحرير و التنوير، ج 24، ص 220: «و الَّذِينَ يُجادِلُونَ هم مشركو أهل مكة و هم المخبر عنهم في قوله أول السورة: ما يُجادِلُ فِي آياتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلادِ [غافر: 4]. و معنى المجادلة في آيات اللّه تقدم هنالك.»
منابع
- آلوسی، محمود بن عبد الله. (۱۴۱۵). روح المعاني في تفسیر القرآن العظیم و السبع المثاني (ج ۱–16). بیروت: دار الکتب العلمية.
- ابن ابی حاتم، عبد الرحمن بن محمد. (۱۴۱۹). تفسیر القرآن العظیم (ج ۱–13). ریاض: مکتبة نزار مصطفی الباز.
- ابن عاشور، محمد طاهر. (بیتا). التحریر و التنویر (ج ۱–30). بیروت: مؤسسة التاريخ العربي.
- ابن کثیر، اسماعیل بن عمر. (۱۴۱۹). تفسیر القرآن العظیم (ج ۱–9). بیروت: دار الکتب العلمية.
- ابن منظور، محمد بن مکرم. (۱۴۱۴). لسان العرب (ج ۱–15). بیروت: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع.
- توفیقی، حسین. (۱۳۷۸). کتاب هزارهگرایی در فلسفه تاریخ مسیحیت (ج ۱–1). تهران: بیجا.
- سلیم بن عبدالهلالی و دیگران. (۱۴۲۵). الاستیعاب فی بیان الاسباب (ج ۱–3). عربستان: دار ابن الجوزی.
- سمرقندی، نصر بن محمد. (بیتا). بحر العلوم (ج ۱–3). بیروت: دار الفکر.
- شوکانی، محمد. (۱۴۱۴). فتح القدیر (ج ۱–6). دمشق: دار ابن کثير.
- طبرسی، فضل بن حسن. (۱۳۷۲). مجمع البيان في تفسير القرآن (ج ۱–10). تهران: ناصر خسرو.
- طوسی، محمد بن حسن. (بیتا). التبيان في تفسير القرآن (ج ۱–10). بیروت: دار إحياء التراث العربي.
- قاسمی، جمالالدین. (۱۴۱۸). محاسن التأویل (ج ۱–9). بیروت: دار الکتب العلمية.
- مقاتل بن سلیمان. (۱۴۲۳). تفسیر مقاتل (ج ۱–5). بیروت: دار إحياء التراث العربي.
منابع
- ↑ ترجمه محمدمهدی فولادوند
- ↑ تفسیر مقاتل، مقاتل بن سلیمان، ج 3، ص 717
- ↑ تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم، ج 10، ص 3268
- ↑ بحر العلوم، سمرقندی، ج 3، ص 210
- ↑ التبيان في تفسير القرآن، طوسی، ج 9، ص 88
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج 7، ص 138
- ↑ الاستیعاب فی بیان الاسباب، الهلالی و دیگران، ج 3، ص 183
- ↑ لسان العرب، ابن منظور، ج 11، ص 237
- ↑ تورات، کتاب دانیال، باب8، ذیل آیات 23 و 24
- ↑ هزارهگرایی در فلسفه تاریخ مسیحیت، توفیقی، ص 26
- ↑ تورات، سفر پیدایش، باب 49، آیه10
- ↑ تورات، کتاب ارمیا، باب30، آیات 8 و 9
- ↑ مجمع البيان، طبرسی، ج 8، ص 822
- ↑ فتح القدیر، شوکانی، ج 4، ص 572
- ↑ روح المعاني، آلوسی، ج 12، ص 331
- ↑ محاسن التأویل، قاسمی، ج 8، ص 315
- ↑ التحریر و التنویر، ابن عاشور، ج 24، ص 220
نظرات