سبب نزول سوره یونس آیه 15
آیه مربوط به سبب نزول
«وَ إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَايَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ» (یونس، 15) (و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده شود، آنان که به ديدار ما اميد ندارند، مىگويند: قرآن ديگرى جز اين بياور، يا آن را عوض كن. بگو: مرا نرسد كه آن را از پيش خود عوض كنم. جز آنچه را كه به من وحى مىشود، پيروى نمىكنم. اگر پروردگارم را نافرمانى كنم، از عذاب روزى بزرگ مىترسم.)[۱]
خلاصه سبب نزول
مبتنی بر گزارشها، سبب نزول آیه پانزده سوره یونس، درخواست نابجای مشرکان مکه از رسول خدا (صلوات الله و سلامه علیه) مبنی بر تغییردادن قرآن کریم بوده است. سند این سبب نزول در برخی از گزارشها بهجهت اینکه ناقل، تفسیر مقاتل بوده، در گروهی دیگر بهدلیل حضور کلبی در سند روایت و در بعضی دیگر بهعلت ارسال (ابهام در اتصال سند) ضعیف شمرده شده است. از نظر محتوایی نیز با مشکل تطبیق مضمون روایت با آیه و تردید در سببیت نزول روبهروست.
بررسی تفصیلی سبب نزول
سبب نزول (درخواست نابجای مشرکان از پیامبر مبنی بر تبدیل قرآن)(ر.ک. مستند 1)
بر اساس شماری از روایات، آیه پانزده سوره یونس هنگامی نازل شد که مشرکان مکه از پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) درخواست کردند، قرآن کریم را عوض کند؛ چنانکه جمعی از مشرکان، ازجمله: عبد الله بن أُمَيَّةَ مَخْزُومِي، وليد بن مُغِيرَةَ، مِكْرَزُ بن حَفْص، عَمْرِو بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي قَيْسٍ عَامِرِي و عاصُ بْنُ عَامِرِ بن هشام نزد پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) رفتند و گفتند، برای ما قرآنی بیاور که در آن از ترک پرستش لات و عُزی (از بزرگترین بتها نزد عرب جاهلی) سخنی به میان نیامده باشد. لذا آیه نازل شد و بهصراحت فرمود که به آنها بگو من حق ندارم آن را از پيش خود عوض كنم. جز آنچه را كه به من وحى مىشود، پيروى نمىكنم.[۲]
مصادری که سبب نزول یادشده را بیان کردهاند از دو جهت تفاوت دارند:
1. درخواستکنندگان تغییر قرآن: در شماری از مصادر از مشرکان مکه،[۳] در برخی، از مستهزئین (مسخرهکنندگان)[۴] و در بعضی دیگر از هردو[۵] بهعنوان درخواستکنندگان تغییر قرآن یادشده است.
2. نوع گفتوگوی درخواستکنندگان با رسول اکرم: در شماری از مصادر آمده است که آنها به پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) گفتند، لات و عزی را پرستش کن و از عبادت دین پدرانت دست برندار؛ اگر نیازمندی، از اموالمان بینیازت میکنیم و اگر از سرزنش عرب میترسی به آنها بگو خداوند به من اینگونه دستور داده است (که لات و عزی را پرستش کنم).[۶] در شمار دیگری از مصادر اشاره شده که خطاب به آنحضرت گفتند، قرآن دیگری بیاور؛ قرآن فعلی تعالیمی است که از یهود و نصاری فراگرفتهای.[۷] و در برخی دیگر بیان شده، گفتند قرآنی بیاور که ما را از پرستش بتهایمان منع نکند.[۲]
مصادر سبب نزول
مصادری که با اختلاف در جزئیات، سبب نزول را بیان کردهاند:
- تفسیر مقاتل (زیدی، قرن 2، تفسیر روایی)؛
- تفسیر القمی (شیعی، قرن 3، تفسیر روایی)؛
- تفسیر بحر العلوم (سنی، قرن 4، تفسیر روایی)؛
- اسباب نزول القرآن (سنی، قرن 5، اسباب نزول)؛
- الکشف و البیان (سنی، قرن 5، تفسیر روایی).
بررسی سبب نزول(ر.ک. مستند 2)
سند گزارشها اشکال دارد؛ چون مقاتل از سوی شماری از رجالشناسان تضعیف شده،[۸] ناقل بعضی از روایات کلبی است که او را نیز عدهای ضعیف دانستهاند[۹] و روایتی که از مجاهد نقل شده نیز مرسل (مبهم در اتصال سند) است، لذا ضعیف است.
درباره سبب نزول یادشده توجه به چند نکته لازم است:
1. تردید در سببیت روایت برای نزول آیه پانزده سوره یونس: برخی از مفسران، ازجمله ابن عاشور[۱۰] روایت را بدون اشاره به سببیت آن نقل کردهاند که نشانه تردید در اینباره است.
2. مشکل تطبیق مضمون روایت بر آیه پانزده سوره یونس: طباطبایی معتقد است مناسبتی میان سبب نزول و آیه نیست.[۱۱]
3. ناهماهنگی زمانی با نزول آیه پانزده سوره یونس: دَروَزَه در مقام تطبیق روایت بر آیه مینویسد، از طرفی مضمون روایت با محتوای آیه سازگاری دارد، از طرف دیگر با سنجش آیه با آیات قبل معلوم میشود که این آیات نوعی انسجام دارند و در پی هم نازل شدهاند. به اینمعنا که رخدادی قبلاز نزول این آیه بوده و آیه پانزده سوره یونس و آیات قبل حاکی از آن رویدادند.[۱۲]
بنابراین سببیت روایت یادشده برای نزول آیه پانزده سوره یونس، با توجه به ضعف سند و مشکلاتی در تطبیق مضمون با آیه، مردّد است.
شماری از مفسران، مانند: طبرسی،[۱۳] ابن عطیه،[۱۴] آلوسی[۱۵] و طباطبایی[۱۱] سبب نزول یادشده را بیان کردهاند. در اینبین طباطبایی در المیزان آن را نقد کرده است. گروهی دیگر از مفسران، همچون: طبری در جامع البیان، طوسی در التبیان، شوکانی در فتح القدیر، قاسمی در محاسن التأویل اشارهای به آن نکردهاند و ابن عاشور در التحریر و التنویر[۱۰] نیز بدون اشاره به سببیت، به نقل آن بسنده کرده است.
مستندات
مستند 1
تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج 2، ص 231: «فأنزل اللّه عز و جل قُلْ يا محمد: ما يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى إِلَيَّ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ و ذلك أن الوليد بن المغيرة و أصحابه أربعين رجلا أحدقوا بالنبي- صلى اللّه عليه و سلم - ليلة حتى أصبح فقالوا: يا محمد، اعبد اللات و العزى و لا ترغب عن دين آبائك فإن كنت فقيرا جمعنا لك من أموالنا، و إن كنت خشيت أن تلومك العرب، فقل: إن اللّه أمرنى بذلك، فأنزل اللّه عز و جل: قل يا محمد».
تفسیر القمی، ج 1، ص 309: «فإن قريشا قالت لرسولالله ص ائتنا بقرآن غير هذا فإن هذا شيء تعلمته من اليهود و النصارى قال الله قُلْ لهم لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ».
تفسیر بحر العلوم، ج 2، ص 107: «و قال الكلبي: وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ يعني: المستهزئين، و كانوا خمسة رهط قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا يعني: لا يخافون البعث بعد الموت افت بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ ائت يا محمد أو اجعل مكان آية الرحمة آية العذاب، و مكان آية العذاب آية الرحمة، و قال الزجاج: معناه ائت بقرآن ليس فيه ذكر البعث و النشور، و ليس فيه عيب آلهتنا، أو بدّل منه ذكر البعث و النشور».
اسباب النزول، ص 270: «قال مجاهد: نزلت في مشركي مكة. و قال مقاتل: و هم خمسة نفر: عبد اللَّه بن أبي أُميَّة المخزومي، و الوليد بن المُغِيرة، و مُكْرَز بن حفص، و عمرو ابن عبد اللَّه بن أبي قيس العامري، و العاصي بن عامر، قالوا للنبي صلى اللَّه عليه و سلم: ائت بقرآن ليس فيه ترك عبادة اللات و العُزَّى».
تفسیر الکشف و البیان، ج 5، ص 123: «مقاتل: هم خمسة نفر: عبد الله بن أمية المخزومي و الوليد بن المغيرة و مكرز بن حفص، و عمرو بن عبد الله بن أبي قيس العامري، و العاص بن عامر بن هاشم. قالوا للنبي صلى اللّه عليه و سلّم: افت بِقُرْآنٍ ليس فيه ترك عبادة اللات و العزى و مناة و هبل و ليس فيه عنهما أي بَدِّلْهُ تكلم به من تلقاء نفسك».
مستند 2
میزان الاعتدال، ج 4، ص 173: «قال النسائي: كان مقاتل يكذب».
العجاب فی بیان الاسباب، ج 1، ص 466: «قلت: الكلبي ضعيف لو انفرد».
تفسیر التحریر و التنویر، ج 11، ص 39: «و عن مجاهد تسمية أناس ممن قال هذه المقالة و هم خمسة: عبد اللّه بن أمية، و الوليد بن المغيرة، و مكرز بن حفص، و عمرو بن عبد اللّه بن أبي قيس، و العاص بن عامر، قالوا للنبيء صلى اللّه عليه و سلم ائت بقرآن ليس فيه ترك عبادة الأصنام و اللات و العزى و مناة و هبل، و ليس فيه عيبها».
تفسیر المیزان، ج 10، ص 40: «أقول: و في انطباق مضمونه على الآية خفاء، على ما فيه من مخاطبتهم النبي ص بالرسالة».
التفسیر الحدیث، ج 3، ص 451: «روى بعض المفسرين أن خمسة من رجالات قريش جاؤوا إلى النبي صلى اللّه عليه و سلم فطلبوا منه الإتيان بقرآن ليس فيه تسفيه لعقولهم و حملة على آلهتهم و تبديل لهجته إذا كان يريد أن يستجيبوا له أو يسكتوا عنه، و يدعوه و شأنه فأنزل اللّه الآيات على سبيل حكاية قولهم و الرد عليه. و فحوى الآيات يسوغ القول حقا آنها في صدد مشهد مثل هذا المشهد. و بكلمة ثانية يجعل الرواية محتملة الصحة و لو لم ترد في كتب الأحاديث الصحيحة. غير أن عطف الآيات على ما قبلها و ورود تعبير لا يَرْجُونَ لِقاءَنا الذي تكرر وروده في الآيات السابقة يجعلاننا نرى في الآيات استمرارا للسياق. و نرجح أن المشهد كان قبل نزولها. فحكته الآيات في جملة ما حكاه السياق من مواقف الجاحدين بل إن خطورة المشهد الذي حكته يجعلنا نرجح أن السياق منذ بدء السورة هو تمهيد و توطئة لحكايته. و لقد احتوت سورة الإسراء السابقة لهذه السورة في ترتيب النزول آيات ذكرت أن الكفار كادوا يفتنون النبي صلى اللّه عليه و سلم عما أنزل عليه ليفتري على اللّه غيره على ما شرحناه في سياقها. فليس بعيدا أن يكون الموقف و المطلب واحدا و لا سيما إن سورة يونس نزلت بعد سورة الإسراء على ما روته الروايات و قامت عليه القرائن أو أن يكون الكفار عادوا فألحوا فيما طلبوه فكان هذا المشهد الذي نزلت الآيات به».
تفسیر مجمع البیان، ج 5، ص 147: «قيل نزلت في خمسة نفر عبد الله بن أمية المخزومي و الوليد بن مغيرة و مكرز بن حفص و عمرو بن عبد الله بن أبي قيس العامري و العاص بن عامر بن هاشم قالوا للنبي ص ائت بقرآن ليس فيه ترك عبادة اللات و العزى و مناة و هبل و ليس فيه عيبها أو بدله تكلم به من تلقاء نفسك عن مقاتل».
تفسیر المحرر الوجیز، ج 3، ص 110: «هذه الآية نزلت في قريش لأن بعض كفارهم قال هذه المقالة على معنى ساهلنا يا محمد و اجعل هذا الكلام الذي هو من قبلك على اختيارنا و أحل ما حرمته و حرم ما حللته ليكون أمرنا حينئذ واحدا و كلمتنا متصلة، فذم اللّه هذه الصنعة».
تفسیر روح المعانی، ج 6، ص 80: «فعن مقاتل أن الآية نزلت في خمسة نفر عبد اللّه بن أمية المخزومي و الوليد بن المغيرة و مكرز بن حفص و عمرو بن عبد اللّه بن أبي قيس العامري. و العاص بن عامر بن هشام قالوا للنبي صلّى اللّه عليه و سلم: إن كنت تريد أن نؤمن لك فائت بقرآن ليس فيه ترك عبادة اللات و العزى و منات و ليس فيه عيبها و إن لم ينزل اللّه تعالى عليك فقل أنت من نفسك أو بدله فاجعل مكان آية عذاب آية رحمة و مكان حرام حلالا و مكان حلال حراما».
تفسیر المیزان، ج 10، ص 40: «في تفسير القمي: في قوله تعالى: «قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا- افت بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا- الآية، قال فإن قريشا قالت-: يا رسولالله ائتنا بقرآن غير هذا- فإن هذا شيء تعلمته من اليهود و النصارى-، قال الله: قل لهم-: لو شاء الله ما تلوته عليكم- و لا أدراكم به فقد لبثت فيكم أربعين سنة- قبل أن يوحى إلي، و لم أتكلم بشيء منه- حتى أوحي إلي».
تفسیر التحریر و التنویر، ج 11، ص 39: «و عن مجاهد تسمية أناس ممن قال هذه المقالة و هم خمسة: عبد اللّه بن أمية، و الوليد بن المغيرة، و مكرز بن حفص، و عمرو بن عبد اللّه بن أبي قيس، و العاص بن عامر، قالوا للنبيء صلى اللّه عليه و سلم ائت بقرآن ليس فيه ترك عبادة الأصنام و اللات و العزى و مناة و هبل، و ليس فيه عيبها».
منابع
- آلوسی، محمود بن عبد الله. (۱۴۱۵). روح المعاني في تفسیر القرآن العظیم و السبع المثاني (ج ۱–16). بیروت: دار الکتب العلمية.
- ابن بابویه، محمد بن علی. (۱۳۶۲). الخصال (ج ۱–2). قم: جماعة المدرسين، مؤسسة النشر الإسلامي.
- ابن حجر العسقلانی. (۱۴۰۸). العجاب. دار ابن الجوزي.
- ابن عاشور، محمد طاهر. (۱۴۱۱). التحریر و التنویر (ج ۱–30). بیروت: مؤسسة التاريخ العربي.
- ابن عطیه، عبدالحق بن غالب. (۱۴۲۲). المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز (ج ۱–6). بیروت: دار الکتب العلمية.
- ذهبی، محمد بن احمد و بجاوی، علی محمد. (۱۳۸۲). میزان الإعتدال في نقد الرجال (ج 3). بیروت: دار الفکر.
- ثعلبی، احمد بن محمد. (۱۴۲۲). الکشف و البیان عن تفسیر القرآن (ج ۱–10). بیروت: دار إحياء التراث العربي.
- دروزه، محمد عزه. (۱۳۸۳). التفسیر الحدیث : ترتیب السور حسب النزول (ج ۱–10). بیروت: دار الغرب الإسلامي.
- سمرقندی، نصر بن محمد. (۱۴۱۴). بحر العلوم (ج ۱–3). بیروت: دار الفکر.
- طباطبایی، محمدحسین. (۱۴۱۷). المیزان في تفسیر القرآن (ج ۱–20). بیروت: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات.
- طبرسی، فضل بن حسن. (۱۳۷۲). مجمع البيان في تفسير القرآن (ج ۱–10). تهران: ناصر خسرو.
- قمی، علی بن ابراهیم. (۱۳۶۳). تفسير القمي (ج ۱–2). قم: دار الکتاب.
- مقاتل بن سلیمان. (۱۴۲۳). تفسیر مقاتل (ج ۱–5). بیروت: دار إحياء التراث العربي.
- واحدی، علی بن احمد. (۱۴۱۱). اسباب النزول (ج ۱–1). بیروت: دار الکتب العلمية.
منابع
- ↑ ترجمه محمدمهدی فولادوند
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ اسباب النزول، واحدی، ص 270؛ الکشف و البیان، ثعلبی، ج 5، ص 123
- ↑ تفسیر مقاتل، مقاتل بن سلیمان، ج 2، ص 231؛ اسباب النزول، واحدی، ص 270؛ الکشف و البیان، ثعلبی، ج 5، ص 123؛ تفسير القمي، قمی، ج 1، ص 309
- ↑ اسباب النزول، واحدی، ص 270؛ الکشف و البیان، ثعلبی، ج 5، ص 124
- ↑ بحر العلوم، سمرقندی، ج 2، ص 107
- ↑ تفسیر مقاتل، مقاتل بن سلیمان، ج 2، ص 231
- ↑ تفسير القمي، قمی، ج 1، ص 309
- ↑ میزان الإعتدال، بجاوی و ذهبی، ج 4، ص 173
- ↑ العجاب، العسقلانی، ج 1، ص 466
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ التحریر و التنویر، ابن عاشور، ج 11، ص 39
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ المیزان، طباطبایی، ج 10، ص 40
- ↑ التفسیر الحدیث، دروزه، ج 3، ص 451
- ↑ مجمع البيان، طبرسی، ج 5، ص 147
- ↑ المحرر الوجیز، ابن عطیه، ج 3، ص 110
- ↑ روح المعاني، آلوسی، ج 6، ص 80
مقالات پیشنهادی
- سبب نزول آیه 88 سوره قصص
- سبب نزول آیه 9 سوره حشر
- سبب نزول آیه ۶ سوره جن
- کتاب اسباب نزول القرآن
- سبب نزول آیه 109 سوره توبه
نظرات