سبب نزول آیه 200 سوره اعراف
آیه مربوط به سبب نزول
«وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَميعٌ عَليم» (الاعراف، 200) (و اگر از شيطان وسوسهاى به تو رسد، به خدا پناه بَر؛ زيرا كه او شنواى داناست.)[۱]
خلاصه سبب نزول
برای آیه دویست سوره اعراف یک سبب نزول نقل شده است: پس از نزول آیه 199 سوره اعراف و فرمان خداوند مبنی بر رویگرداندن از نادانان، پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) از خداوند پرسید: خدایا با خشم چه کنیم؟(ما قادر به جلوگیری از خشم نیستیم و از اختیار ما خارج است.) در پی آن آیه نازل شد و از حضرت و همه مسلمانان خواست در برابر وسوسههای شیطانی به خداوند پناه ببرند.
باوجود اینکه سبب نزول یادشده ازلحاظ سند تضعیف شده، اما تناسب و هماهنگی ماجرا با قرائن داخلی آیه دویست سوره اعراف و نقل آن ازسوی عمده مفسران، سبب تقویت روایت شده است.
بررسی تفصیلی سبب نزول
سبب نزول
سؤال پیامبر از خدا درباره کیفیت مهار خشم هنگام رویبرتافتن از جاهلان(ر.ک. مستند 1)
برای آیه دویست سوره اعراف یک سبب نزول بیان کردهاند. بر اساس شماری از روایات، وقتی آیه 199 سوره اعراف نازل شد و خداوند مسلمانان را به بخشش و انجام کارهای نیک و رویبرتافتن از افراد نادان فرمان داد: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ» (گذشت پيشه كن، و به [كار] پسنديده فرمان ده، و از نادانان رُخ برتاب.)[۱] پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) عرض كرد: پروردگارا! با خشم چه کنیم؟ (مهار خشم از اختیار ما خارج است؛ چون روبهروشدن با جاهلان جهلشان نوعی مداخله شيطان براى ایجاد خشم در ماست.)[۲] در پی این سؤال آیه دویست سوره اعراف نازل شد و فرمود در صورت بروز وسوسههای شیطانی، از خداوند کمک بگیرید.[۳]
مصادر سبب نزول
مصادری که با کمی اختلاف سبب نزول را بیان کردهاند:# جامع البیان (سنی، قرن 4، تفسیر روایی – اجتهادی)؛
- الکشف و البیان (سنی، قرن 5، تفسیر روایی)؛
- تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر) (سنی، قرن 8، تفسیر روایی).
بررسی سبب نزول(ر.ک. مستند 2)
سند روایت یادشده، افزون بر حذف نام بیش از یک راوی در سلسله سند (اعضال)،[۴] بهدلیل ضعف عبدالرحمن بن زید،[۵] ضعیف دانسته شده است[۴] و برخی او را به دروغگویی متهم کردهاند.[۶]
شواهدی این سبب نزول را از لحاظ محتوا تقویت میکند:
1. ماجرای یادشده با آیات 199 و 200 سوره اعراف تناسب دارد و هماهنگی آن با آیه 199 بهدلیل پیوند میان ارتباط با نادانان و ایجاد خشم در وجود انسان است.[۲] ماجرای سبب نزول با آیه نیز همخوانی دارد؛ زیرا بر اساس دیدگاه برخی از مفسران غالباً عبارت «يَنزَغَنَّك» زمانی بهکارمیرود که پای غضب در میان باشد.[۷] بر همین اساس خداوند در آیه از همه مسلمانان میخواهد برای درامانماندن از وسوسه شیطانی که از راه خشم بر انسان تحمیل میشود، به خداوند پناه ببرند؛
2. بسیاری از مفسران به این سبب نزول توجه و آنرا نقل کردهاند؛ مانند طبری[۸]، طبرسی[۹]، شوکانی[۱۰]، آلوسی[۱۱] و طباطبایی.[۱۲] برخی نیز همچون طوسی، ابن عطیه، قاسمی و ابن عاشور آن ماجرا را نقل نکردهاند. بنابراین هماهنگی سبب نزول یادشده با آیه و نیز نقل آن از سوی بسیاری از مفسران، قرائنی است که درستی ماجرای یادشده را تا حدودی قابل پذیرش میکند.
مستندات
مستند 1
الميزان في تفسير القرآن، ج 8، ص 380: «فإن مماستهم الإنسان بالجهالة نوع مداخلة من الشيطان لإثارة الغضب.»
جامع البيان في تفسير القرآن، ج 9، ص 106: «كما: حدثني يونس، قال: أخبرنا ابن وهب، قال: قال ابن زيد، في قوله: خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ قال رسول الله صلى الله عليه و سلم: فكيف بالغضب يا رب"؟ قال: وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيم.»
الكشف و البيان عن تفسير القرآن، ج 4، ص 319: «قال عبد الرحمن بن زيد: لما نزلت هذه الآية قال النبيّ صلى اللّه عليه و سلم: «كيف يا رب [و الغضب]» فنزل وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ يعني يصيبنك و يفتننك و يغرنك و يعرض لك من الشيطان نَزْغ.»
تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج 3، ص 482: «و قال عبد الرحمن بن زيد بن أسلم: لما نزلت خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ قال: يا رب كيف بالغضب؟، فأنزل اللّه وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ [الأعراف: 200].»
مستند 2
الاستیعاب فی بیان الاسباب، ج 2، ص 177: «و هذا معضل.»
الضعفاء الصغير، ص 71: «عبد الرَّحْمَن بن زيد بن أسلم مولى عمر بن الْحطاب عَن أَبِيه عَن أبي حَازِم ضعفه عَليّ جدا قَالَ إِبْرَاهِيم بن حَمْزَة مَاتَ سنة ثِنْتَيْنِ وَثَمَانِينَ وَمِائَة.»
تهذيب التهذيب، ج 6، ص 178: «و قال الدوري عن ابن معين ليس حديثه بشيء و قال البخاري و أبو حاتم ضعفه علي بن المديني جدا وقال أبو داود أولاد زيد بن أسلم كلهم ضعيف.»
الاستیعاب فی بیان الاسباب، ج 2، ص 177: «في قوله: خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ قال رسول الله صلى الله عليه و سلم: فكيف بالغضب يا رب"؟ قال: وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيم. ضعیف جدا. و هذا معضل مع ضعف عبدالرحمن، بل انه اتهم بالکذب.»
السيرة النبوية على ضوء القرآن و السنة، ج 2، ص 298: «و عبد الرحمن بن زيد بن أسلم متهم بالكذب.»
الميزان في تفسير القرآن، ج 8، ص 380: «فإن مماستهم الإنسان بالجهالة نوع مداخلة من الشيطان لإثارة الغضب.»
مفاتيح الغيب، ج 15، ص 435: «و قيل النزغ الإزعاج، و أكثر ما يكون عند الغضب.»
تفسير غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج 3، ص 365: «عن أبي زيد: نزغت ما بين القوم أي أفسدت ما بينهم و أصله الإزعاج بالحركة إلى الشر، و أكثر ما يكون ذلك عند الغضب.»
الميزان في تفسير القرآن، ج 8، ص 380: «قال الراغب في المفردات،: النزغ دخول في أمر لأجل إفساده، قال: مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطانُ بَيْنِي وَ بَيْنَ إِخْوَتِي. انتهى، و قيل: هو الإزعاج و الإغراء و أكثر ما يكون حال الغضب، و قيل: هو من الشيطان أدنى الوسوسة، و المعاني متقاربة، و أقربها من الآية هو الأوسط لمناسبته الآية السابقة الآمرة بالإعراض عن الجاهلين.»
منابع
- آلوسی، محمود بن عبد الله. (۱۴۱۵). روح المعاني في تفسیر القرآن العظیم و السبع المثاني (ج ۱–16). بیروت: دار الکتب العلمية.
- أبو شهبة، محمد. (۱۴۲۷). السيرة النبوية على ضوء القرآن والسنة (ج ۱–2). دمشق: دار القلم.
- ابن حجر، العسقلانی. (۱۳۲۶). تهذيب التهذيب (ج ۱–12). الهند: مطبعة دائرة المعارف النظامية.
- ابن کثیر، اسماعیل بن عمر. (۱۴۱۹). تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر) (ج ۱–9). بیروت: دار الکتب العلمية.
- بخاری. (۱۳۹۶). الضعفاء الصغير (ج ۱–1). حلب: دار الوعي.
- ثعلبی، احمد بن محمد. (۱۴۲۲). الکشف و البیان عن تفسیر القرآن (ج ۱–10). بیروت: دار إحياء التراث العربي.
- سلیم بن عبدالهلالی و دیگران. (۱۴۲۵). الاستیعاب فی بیان الاسباب (ج ۱–3). عربستان: دار ابن الجوزی.
- شوکانی، محمد. (۱۴۱۴). فتح القدیر (ج ۱–6). دمشق: دار ابن کثير.
- طباطبایی، محمدحسین. (۱۴۱۷). المیزان في تفسیر القرآن (ج ۱–20). بیروت: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات.
- طبرسی، فضل بن حسن. (۱۳۷۲). مجمع البيان في تفسير القرآن (ج ۱–10). تهران: ناصر خسرو.
- طبری، محمد بن جریر. (۱۴۱۲). جامع البیان فی تفسیر القرآن (ج ۱–30). بیروت: دار المعرفة.
- فخر رازی، محمد بن عمر. (۱۴۲۰). التفسیر الکبیر (ج ۱–32). بیروت: دار إحياء التراث العربي.
- نظام الاعرج، حسن بن محمد. (۱۴۱۶). تفسیر غرایب القرآن و رغایب الفرقان (ج ۱–6). بیروت: دار الکتب العلمية.
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ترجمه محمدمهدی فولادوند
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ المیزان، طباطبایی، ج 8، ص 380
- ↑ جامع البیان، طبری، ج 9، ص 106؛ الکشف و البیان، ثعلبی، ج 4، ص 319؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج 3، ص 482
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ الاستیعاب فی بیان الاسباب، سلیم بن عید الهلالی و دیگران، ج 2، ص 177
- ↑ الضعفاء الصغير، بخاری، ص 71؛ تهذيب التهذيب، ابن حجر، العسقلانی، ج 6، ص 178
- ↑ السيرة النبوية على ضوء القرآن و السنة، أبو شهبة، محمد، ج 2، ص 298
- ↑ التفسیر الکبیر، فخر رازی، ج 15، ص 435؛ تفسیر غرایب القرآن و رغایب الفرقان، نظام الاعرج، ج 3، ص 365؛ المیزان، طباطبایی، ج 8، ص 380
- ↑ جامع البیان، طبری، ج 9، ص 106
- ↑ مجمع البيان، طبرسی، ج 4، ص 788
- ↑ فتح القدیر، شوکانی، ج 2، ص 321
- ↑ روح المعاني، آلوسی، ج 5، ص 137
- ↑ المیزان، طباطبایی، ج 8، ص 385
نظرات