سبب نزول سوره مریم آیه 96
آیه مربوط به سبب نزول
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا» (مریم، 96) (كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند به زودى [خداى] رحمان براى آنان محبتى [در دلها] قرارمىدهد.)[۱]
خلاصه سبب نزول
برای آیه 96 سوره مریم دو گزارش ثبت شده است: 1. پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) به علی بن ابی طالب فرمود از خداوند درخواست کن تا محبتت را در دل مؤمنان قراردهد. او نیز دعا کرد. سپس آیه 96 سوره مریم نازل شد؛ 2. عبد الرحمن بن عوف پس از مهاجرت به مدینه دلتنگ دوستانش شد؛ لذا آیه 96 سوره مریم نازل شد.
اگرچه شماری از روایاتی که گزارش نخست را نقل کردهاند، معتبر نیستند، با توجه به احادیث متعددی که در این زمینه وارد شده، احتمال نادرستی گزارش، اندک است. ازاینرو به نظر میرسد پذیرفتن آن به عنوان سبب نزول آیه 96 سوره مریم اشکالی ندارد. اما گزارش دوم افزون بر ضعف سند، با اشکال تاریخی مواجه است که از اعتماد به گزارش جدّاً میکاهد.
بررسی تفصیلی سبب نزول
سبب اول[۲] (درخواست علی بن ابی طالب از خداوند برای جلب محبتش بر قلوب مؤمنان)(ر.ک. مستند 1)
بر اساس شماری از روایات، پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) به علی بن ابی طالب فرمود: ای علی، بگو، پروردگارا، به من فرمانروایی ده و محبتم را در دل مؤمنان بیفکن. او نیز چنین دعا کرد و در پی آن، آیه 96 سوره مریم نازل شد.[۳] مطابق برخی روایات پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) به علی بن ابی طالب فرمودند: هرآنچه از خداوند میخواهی، طلب کن؛ چون دعای تو قطعاً اجابت میشود. پس از این کلام پیامبر، علی بن ابی طالب از خداوند خواست که محبتش را در قلوب مؤمنان قراردهد و پیامبر اکرم آمین گفت. پس از دعای علی بن ابی طالب، آیه 96 سوره مریم نازل شد.[۴] مطابق گزارش عیاشی، پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) پس از اقامه نماز در غدیر خم، دست به دعا برداشت و فرمود: پروردگارا، مودّت علی بن ابی طالب را در دل مؤمنان و هیبت و عظمت او را در دل منافقان قرار بده. در پی دعای ایشان آیات: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا (96) فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا» (مریم، 96 و 97) (كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، به زودى [خداى] رحمان براى آنان محبتى [در دلها] قرارمى دهد (۹۶) در حقيقت ما اين [قرآن] را بر زبان تو آسان ساختيم تا پرهيزگاران را بدان نويد و مردم ستيزهجو را بدان بيم دهى)[۱] نازل شد.[۵]
مصادر سبب نزول
مصادری که سبب نزول را با اندکی اختلاف بیان کردهاند:
- تفسیر القمی (شیعی، قرن 3، تفسیر روایی)؛
- تفسیر العیاشی (شیعی، قرن 4، تفسیر روایی)؛
- تفسیر فرات الکوفی (شیعی، قرن 4، تفسیر روایی)؛
- شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار (شیعی، قرن 4، حدیثی)؛
- الکشف و البیان (سنی، قرن 5، تفسیر روایی)؛
- شواهد التنزیل (سنی، قرن 5، حدیثی)؛
- مناقب علی (سنی، قرن 5، حدیثی).
بررسی سبب نزول(ر.ک. مستند 2)
در روایات بسیاری رویداد یادشده ذیل آیه 96 سوره مریم آمده است. تنها در کتاب شواهد التنزیل 21 روایت از افرادی مانند جابر بن عبد الله انصاری، عبد الله بن عباس، ابی سعید الخُدری، محمد بن علی حنفیه، ابی رافع و بَرَاء بن عَازِب نقل شده که در همه آنها آیه 96 سوره مریم در شأن علی بن ابی طالب شمرده شده است و شمار بسیاری از آنها به ماجرا اشاره کردهاند.[۶] اگرچه به گفته بعضی از حدیثشناسان، سند تعدادی از روایات یادشده به دلیل وجود افراد نامعتبری مانند اسحاق بن بِشر کاهلی و خالد بن یزید قَسْری و ابو اسحاق سبیعی معتبر نیست،[۷] اما با توجه به شمار عظیم روایات، احتمال نادرستی گزارش، بسیار ناچیز است. البته برخی نقلها با شواهد تاریخی همخوانی ندارد؛ مثلاً چنانکه گذشت، مطابق نقل عیاشی رویداد در غدیر خم (در سال دهم هجری) رخ داده است[۵] و باید آیه 96 سوره مریم را مدنی قلمداد کرد؛ حال آنکه به اجماع مفسران سوره مریم، مکی است[۸] و هیچ مفسری آیه 96 را از آیات استثنائی سوره مریم به شمارنیاورده است. همچنین در شماری از روایاتی که از ابن عباس نقل شده، چنین آمده است: پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) دست من و دست علی بن ابی طالب را گرفت و به علی بن ابی طالب گفت، دعا کند.[۹] درحالیکه به گفته مورخان، ابن عباس سه سال قبل از هجرت به دنیا آمده[۱۰] و سوره مریم بعد از سوره فاطر و در سال چهارم یا پنجم بعثت نازل شده است.[۱۱] با اینحال روایات متعدد دیگری هست که این اشکال تاریخی در آنها وجود ندارد.
شماری از مفسران، مانند: طبرسی و شوکانی گزارش یادشده را نقل کردهاند.[۱۲] ابن عطیه نیز با عبارت کوتاهی به رویداد اشاره کرده است.[۱۳] آلوسی پس از بیان گزارش، آن را نمیپذیرد. به گفته او رویداد در مدینه رخ داده و با مکیبودن سوره مریم سازگار نیست.[۱۴] طباطبایی پس از نقل دیدگاه آلوسی، به او اشکال کرده و میگوید: شاید رویداد مربوط به قبل از هجرت پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) به مدینه باشد و دلیلی نیست که ثابت کند واقعه در مدینه رخ داده است.[۱۵] مفسرانی مانند: طبری، طوسی، قاسمی و ابن عاشور ماجرا را نقل نکردهاند.
در مجموع به نظر میرسد با توجه به اینکه تعداد بسیاری از روایات، ماجرای یادشده را نقل کردهاند، سببیت آن برای نزول آیه 96 سوره مریم اشکالی ندارد.
سبب دوم (دلتنگی عبد الرحمن بن عوف برای دوستانش، بعداز هجرت به مدینه)(ر.ک. مستند 3)
بر اساس روایت طبری زمانیکه عبد الرحمن بن عوف از مکه به مدینه هجرت کرد، دلتنگ دوستانش شد. در پی دلتنگی او آیه 96 سوره مریم نازل شد.[۱۶]
مصدر سبب نزول
جامع البیان فی تفسیر القرآن (سنی، قرن 4، تفسیر روایی - اجتهادی)
بررسی سبب نزول(ر.ک. مستند 4)
سند روایت یادشده از نظر حدیثشناسان نامعتبر ارزیابی شده است؛ زیرا در سلسله سند روایت عبد العزیز بن مروان هست که در نقل احادیث خطا میکرد.[۱۷] اگرچه گزارش با محتوای آیه ناسازگار به نظر نمیرسد، گزارههای تاریخی بر نادرستی آن دلالت دارد؛ زیرا مطابق روایت طبری ماجرا بعد از هجرت مسلمانان به مدینه رخ داده؛ پس طبق این گزارش سوره مریم باید مدنی باشد؛ حال آنکه به اجماع مفسران، سوره مریم مکی است[۸] و هیچ مفسری آیه 96 سوره مریم را از آیات استثنائی سوره برنمیشمارد. گروهی از مفسران، مانند: ابن کثیر، آلوسی، شوکانی و طباطبایی بر اساس همین نکته گزارش یادشده را رد کردهاند.[۱۸] طبری و ابن عطیه بیآنکه روایت را سبب نزول آیه بدانند، به نقل آن بسنده کردهاند.[۱۹] گروه دیگری از مفسران، مانند: طوسی، طبرسی، قاسمی و ابن عاشور گزارش را ذکر نکردهاند.
با توجه به ضعف سند روایت و مخالفت با گزارههای تاریخی، تلقی آن به عنوان سبب نزول آیه 96 سوره مریم با اشکال روبه روست.
بررسی نهایی سبب نزول آیه 96 سوره مریم
چنانکه بیان شد، در روایات متعددی سبب نزول آیه 96 سوره مریم، دعای علی بن ابی طالب به درگاه خدا برای جلب محبت مؤمنان بوده است. اگرچه شماری از احادیث یادشده اشکال سندی دارد،اما تعداد بسیار نقلها، از احتمال نادرستی روایات میکاهد؛ لذا به نظر میرسد در سببیت گزارش برای نزول آیه 96 سوره مریم مانعی نیست. اما گزارش دوم افزون بر ضعف سند روایت، اشکال تاریخی هم دارد؛ بنابراین سببیت آن برای نزول آیه 96 سوره مریم با نقصان جدی روبه روست.
مستندات
مستند 1
الكشف و البيان عن تفسير القرآن، ج 6، ص 233: «أخبرنا عبد الخالق بن علىّ بن عبد الخالق أبو القاسم العاصي أنبأ أبو علي محمد بن أحمد بن حمزه عن الحسن الصوّاف ببغداد، قال أبو جعفر الحسن بن علي الفارسي، عن إسحاق بن بشر الكوفي، عن خالد بن يزيد عن يزيد الزيات، عن أبي إسحاق السبيعي، عن البراء عن عازب قال: قال رسول الله صلى اللّه عليه و سلم لعلي بن أبي طالب: يا علي قل: «اللهم اجعل لي عندك عهدا و اجعل لي في صدور المؤمنين مودّة، فأنزل الله تعالى إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» الآية».
تفسير القمي، ج 2، ص 56: «فَإِنَّهُ قَالَ الصَّادِقُ ع: كَانَ سَبَبُ نُزُولِ هَذِهِ الْآيَةِ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع كَانَ جَالِساً بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهُ قُلْ يَا عَلِيُّ «اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ وُدّاً فَأَنْزَلَ اللَّهُ: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا».»
تفسير فرات الكوفى، ص 248 و 250: «فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى [قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ ثَابِتٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ شُعْبَةَ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنِ الْحَكَمِ] عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: أَخَذَ النَّبِيُّ ص يَدِي وَ يَدَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَعَلا بِنَا إِلَى ثَبِيرٍ ثُمَّ صَلَّى رَكَعَاتٍ ثُمَّ رَفَعَ يَدَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ سَأَلَكَ وَ أَنَا مُحَمَّدٌ نَبِيُّكَ أَسْأَلُكَ أَنْ تَشْرَحَ لِي صَدْرِي وَ تُيَسِّرَ لِي أَمْرِي وَ تُحَلِّلَ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي لِيَفْقَهُوا قَوْلِي وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَخِي. اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي قَالَ فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ [رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ] سَمِعْتُ مُنَادِياً يُنَادِي يَا أَحْمَدُ قَدْ أُوتِيتَ مَا سَأَلْتَ قَالَ فَقَالَ النَّبِيُّ ص لِعَلِيٍّ يَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْ يَدَكَ إِلَى السَّمَاءِ فَادْعُ رَبَّكَ وَ اسْأَلْهُ [وَ سَلْ] يُعْطِكَ فَرَفَعَ [عَلِيٌ] يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ هُوَ يَقُولُ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ عَهْداً وَ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ وُدًّا فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِلَى آخِرِ الْآيَةِ فَتَلَاهَا النَّبِيُّ عَلَى أَصْحَابِهِ فَتَعَجَّبُوا مِنْ ذَلِكَ عَجَباً شَدِيداً فَقَالَ النَّبِيُّ ص بِمَا تَعْجَبُونَ إِنَّ الْقُرْآنَ أَرْبَعَةُ أَرْبَاعٍ فَرُبُعٌ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ خَاصَّةً وَ رُبُعٌ فِي أَعْدَائِنَا وَ رُبُعٌ حَلَالٌ وَ حَرَامٌ وَ رُبُعٌ فَرَائِضُ وَ أَحْكَامٌ وَ إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ فِي عَلِيٍّ كَرَائِمَ الْقُرْآنِ. فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ الْحُسَيْنِ الزَّنْجَانِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: أَبْصَرَ رَجُلًا يَطُوفُ حَوْلَ الْكَعْبَةِ وَ هُوَ يَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَقَالَ لَهُ ابْنُ عَبَّاسٍ ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ وَ عَدِمَتْكَ فَلِمَ تَفْعَلُ ذَلِكَ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ سَبَقَتْ لِعَلِيٍّ سَوَابِقُ لَوْ قُسِمَ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَسِعَتْهُمْ قَالَ أَخْبِرْنِي بِوَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ قَالَ أَمَّا أُولَاهُنَّ فَإِنَّهُ صَلَّى مَعَ النَّبِيِّ [رَسُولِ اللَّهِ] ص الْقِبْلَتَيْنِ وَ هَاجَرَ مَعَهُ وَ [الثَّانِي] لَمْ يَعْبُدْ صَنَماً قَطُّ [وَ لَا وَثَناً قَطُّ] قَالَ يَا ابْنَ عَبَّاسٍ زِدْنِي فَإِنِّي تَائِبٌ قَالَ لَمَّا فَتَحَ النَّبِيُّ ص مَكَّةَ دَخَلَهَا فَإِذَا هو [هُمْ] بِصَنَمٍ عَلَى الْكَعْبَةِ يَعْبُدُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَالَ عَلِيٌّ [ع] [لِلنَّبِيِّ [ص] أَطْمَئِنُّ لَكَ فَتَرْقَى عَلَيَّ فَقَالَ النَّبِيُّ [ص] لَوْ أَنَّ أُمَّتِي اطْمَأَنُّوا لِي لَمْ يَعْلُونِي لِمَوْضِعِ الْوَحْيِ وَ لَكِنْ أَطْمَئِنُّ لَكَ فَتَرْقَى عَلَيَّ فَاطْمَأَنَّ لَهُ فَرَقِيَ فَأَخَذَ الصَّنَمَ فَضَرَبَ بِهِ الصَّفَا فَصَارَتْ إِرْباً إِرْباً ثُمَّ طَفَرَ عَلِيٌّ إِلَى الْأَرْضِ وَ هُوَ ضَاحِكٌ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ ص مَا أَضْحَكَكَ قَالَ عَجِبْتُ لِسَقْطَتِي وَ لَمْ أَجِدْ لَهَا أَلَماً فَقَالَ وَ كَيْفَ تَأْلَمُ مِنْهَا وَ إِنَّمَا حَمَلَكَ مُحَمَّدٌ [ص] وَ أَنْزَلَكَ جَبْرَئِيلُ ع قَالَ [مُحَمَّدُ] بْنُ حَرْبٍ وَ زَادَنِي فِيهِ إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ التَّمِيمِيُّ عَنْ [مِنْ] عَبْدِ اللَّهِ بْنِ دَاوُدَ قَالَ لَقَدْ رَفَعَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص يَوْمَئِذٍ وَ لَوْ شِئْتُ أَنْ أَنَالَ السَّمَاءَ لَنِلْتُهَا قَالَ فَقَالَ الرَّجُلُ لِابْنِ عَبَّاسٍ زِدْنِي فَإِنِّي تَائِبٌ قَالَ أَخَذَ النَّبِيُّ ص بِيَدِي وَ يَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَانْتَهَى [بِنَا] إِلَى سَفْحِ الْجَبَلِ فَرَفَعَ النَّبِيُّ [ص] يَدَيْهِ فَقَالَ اللَّهُمَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي عَلِيٌ اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ [وَ] لَقَدْ سَمِعْتُ مُنَادِياً يُنَادِي مِنَ السَّمَاءِ لَقَدْ أُعْطِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُحَمَّدُ فَقَالَ النَّبِيُّ ص لِعَلِيٍّ ادْعُ فَقَالَ عَلِيٌّ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ عَهْداً [اللَّهُمَّ وَ] اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ وُدًّا فَأَنْزَلَ اللَّهُ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا الْآيَةَ. فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِيِّ [بْنِ أَبِي طَالِبٍ] يَا عَلِيُّ قُلِ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ عَهْداً وَ فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ وُدًّا قَالَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ [جَلَ] ذِكْرُهُ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا. فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْفَزَارِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: جَاءَ [أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ] عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع وَ قُرَيْشٌ فِي حَدِيثٍ لَهُمْ فَلَمَّا رَأَوْهُ سَكَتُوا فَشَقَّ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ فَجَاءَ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَتَلْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ سَبْعِينَ رَجُلًا صَبْراً مِمَّا تَأْمُرُنِي بِقَتْلِهِ وَ ثَمَانِينَ رَجُلًا مُبَارَزَةً فَمَا أَحَدٌ مِنْ قُرَيْشٍ وَ لَا مِنْ وُجُوهِ الْعَرَبِ إِلَّا وَ قَدْ دَخَلَ عَلَيْهِمْ بُغْضٌ لِي فَادْعُ اللَّهَ أَنْ يَجْعَلَ لِي مَحَبَّةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ فَسَكَتَ رَسُولُ اللَّهِ [ص] حَتَّى نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا فَقَالَ [النَّبِيُ] يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَنْزَلَ فِيكَ آيَةً مِنْ كِتَابِهِ وَ جَعَلَ لَكَ فِي قَلْبِ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَحَبَّةً.»
تفسير فرات الكوفى، ص 252 و 253: «فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عُثْمَانَ بْنِ دَلِيلٍ مُعَنْعَناً عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِيٍّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ [ع] يَا عَلِيُّ قُلِ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ عَهْداً وَ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ وُدًّا وَ اجْعَلْ لِي فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ مَوَدَّةً قَالَ فَنَزَلَ جَبْرَئِيلُ ع عَلَى النَّبِيِّ ص بِهَذِهِ الْآيَةِ الْكَرِيمَةِ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا قَالَ نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ [ع]. فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ الْأَزْدِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ [ع] قَالَ: قَالَ [أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ] عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ كَيْفَ أَصْبَحْتَ وَ اللَّهُ يَا عَلِيُّ عَنْكَ رَاضٍ وَ أَصْبَحَ [وَ] اللَّهُ رَبُّكَ عَنْكَ راض [رَاضِياً] وَ أَصْبَحَ كُلُّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ عَنْكَ راضون [رَاضِينَ] إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ نُعِيَتْ إِلَيْكَ نَفْسُكَ فَيَا لَيْتَ نَفْسِيَ الْمُتَوَفَّاةُ قَبْلَ نَفْسِكَ قَالَ أَبَى اللَّهُ فِي عِلْمِهِ إِلَّا مَا يُرِيدُ قَالَ [قُلْتُ] فَادْعُ اللَّهَ لِي بِدَعَوَاتٍ تُصِيبُنِي [يُصِيبُنِي] بَعْدَ وَفَاتِكَ قَالَ يَا عَلِيُّ ادْعُ لِنَفْسِكَ بِمَا تُحِبُّ حَتَّى أُؤَمِّنَ فَإِنَّ تَأْمِينِي لَكَ لَا يُرَدُّ قَالَ فَدَعَا عَلِيُّ [بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع] اللَّهُمَّ ثَبِّتْ مَوَدَّتِي فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ [قَالَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص آمِينَ فَقَالَ يَا عَلِيُّ ادْعُ فَدَعَا بِتَثْبِيتِ مَوَدَّتِهِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ] حَتَّى دَعَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ كُلَّمَا دَعَا دَعْوَةً قَالَ رَسُولُ اللَّهِ [النَّبِيُ] ص آمِينَ فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ ع فَقَالَ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا فَقَالَ النَّبِيُّ ص الْمُتَّقُونَ [الْمُتَّقِينَ] عَلِيُّ [بْنُ أَبِي طَالِبٍ] وَ شِيعَتُهُ. فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ [قَالَ حَدَّثَنَا نَصْرُ بْنُ مُزَاحِمٍ الْعَطَّارُ الْمِنْقَرِيُّ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ مَرْزُوقٍ عَنْ عَطِيَّةَ الْعَوْفِيِ] عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ص لِعَلِيٍّ يَا أَبَا الْحَسَنِ قُلِ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ عَهْداً وَ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ وُدًّا وَ اجْعَلْ لِي فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ مَوَدَّةً فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا قَالَ لَا تَلْقَى رَجُلًا إِلَّا وَ فِي قَلْبِهِ حُبٌّ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ [أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع].
كتاب التفسير، ج 2، ص 141 و 142: «عَنْ عَمَّارِ بْنِ سُوَيْدٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ فِي هَذِهِ الْآيَةِ «فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ- وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ» إِلَى قَوْلِهِ: «أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ» قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَمَّا نَزَلَ غَدِيراً قَالَ لِعَلِيٍّ ع: إِنِّي سَأَلْتُ رَبِّي أَنْ يُوَالِيَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبِّي أَنْ يُوَاخِيَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبِّي أَنْ يَجْعَلَكَ وَصِيِّي فَفَعَلَ، فَقَالَ رَجُلَانِ مِنْ قُرَيْشٍ: وَ اللَّهِ لَصَاعٌ مِنْ تَمْرٍ فِي شَنٍّ بَالٍ أَحَبُّ إِلَيْنَا فِيمَا سَأَلَ مُحَمَّدٌ رَبَّهُ، فَهَلَّا سَأَلَهُ مَلَكاً يَعْضُدُهُ عَلَى عَدُوِّهِ- أَوْ كَنْزاً يَسْتَعِينُ بِهِ عَلَى فَاقَتِهِ، وَ اللَّهِ مَا دَعَاهُ إِلَى بَاطِلٍ إِلَّا أَجَابَهُ لَهُ- فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ «فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ» إِلَى آخِرِ الْآيَةِ- قَالَ: وَ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ آلِهِ السَّلَامُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فِي آخِرِ صَلَاتِهِ رَافِعاً بِهَا صَوْتَهُ يُسْمِعُ النَّاسَ- يَقُولُ: اللَّهُمَّ هَبْ لِعَلِيٍّ الْمَوَدَّةَ فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ- وَ الْهَيْبَةَ وَ الْعَظَمَةَ فِي صُدُورِ الْمُنَافِقِينَ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ- سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ- وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا».
شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج 1، ص 56 و 57: «فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْكُوفِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى قَالَ: حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ ثَابِتٍ قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي، عَنْ شُعْبَةَ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنِ الْحَكَمِ: عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: أَخَذَ النَّبِيُّ ص يَدِي وَ يَدَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ خَلَا بِنَا عَلَى ثَبِيرٍ، ثُمَّ صَلَّى رَكَعَاتٍ ثُمَّ رَفَعَ يَدَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ- فَقَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ سَأَلَكَ، وَ أَنَا مُحَمَّدٌ نَبِيُّكَ أَسْأَلُكَ أَنْ تَشْرَحَ لِي صَدْرِي وَ تُيَسِّرَ لِي أَمْرِي- وَ تَحْلُلَ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي لِيُفْقَهَ بِهِ قَوْلِي وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي. قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: سَمِعْتُ مُنَادِياً يُنَادِي: يَا أَحْمَدُ قَدْ أُوتِيتَ مَا سَأَلْتَ. فَقَالَ النَّبِيُّ ص لِعَلِيٍّ: يَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْ يَدَكَ إِلَى السَّمَاءِ- فَادْعُ رَبَّكَ وَ سَلْ يُعْطِكَ. فَرَفَعَ عَلِيٌّ يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ هُوَ يَقُولُ: اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ عَهْداً، وَ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ وُدًّا- فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ- سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا. فَتَلَاهَا النَّبِيُّ ص عَلَى أَصْحَابِهِ فَتَعَجَّبُوا مِنْ ذَلِكَ تَعَجُّباً شَدِيداً، فَقَالَ النَّبِيُّ ص: مِمَّا تَتَعَجَّبُونَ. إِنَّ الْقُرْآنَ أَرْبَعَةُ أَرْبَاعٍ- فَرُبُعٌ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ خَاصَّةً وَ رُبُعٌ فِي أَعْدَائِنَا، وَ رُبُعٌ حَلَالٌ وَ حَرَامٌ، وَ رُبُعٌ فَرَائِضُ وَ أَحْكَامٌ- وَ إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ فِي عَلِيٍّ كَرَائِمَ الْقُرْآن».
شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج 1، ص 464 – 469: «أَخْبَرَنَا أَبُو عَلِيٍّ الْخَالِدِيُّ كِتَابَةً مِنْ هَرَاةَ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو عَلِيٍّ أَحْمَدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَهْدِيِّ بْنِ صَدَقَةَ الرَّقِّيُّ سَنَةَ أَرْبَعِينَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ: عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ: يَا عَلِيُّ قُلْ رَبِّ اقْذِفْ لِيَ الْمَوَدَّةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ، رَبِّ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ عَهْداً، رَبِّ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ وُدّاً. فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ- سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا. فَلَا تَلْقَى مُؤْمِناً وَ لَا مُؤْمِنَةً- إِلَّا وَ فِي قَلْبِهِ وُدٌّ لِأَهْلِ الْبَيْتِ ع.
وَ فِي الْبَابِ [وَرَدَ] عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ [أَيْضاً]: حَدَّثَنِيهِ أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ الْخَالِقِ بْنُ عَلِيٍّ الْمُحْتَسِبُ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو عَلِيٍّ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ إِسْحَاقَ الصَّوَّافُ بِبَغْدَادَ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو جَعْفَرٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْفَارِسِيُّ هُوَ ابْنُ الْوَلِيدِ بْنُ النُّعْمَانِ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ بِشْرٍ الْكُوفِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ يَزِيدَ، عَنْ حَمْزَةَ الزَّيَّاتِ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ السَّبِيعِيِ عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ:يَا عَلِيُّ قُلْ: اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ عَهْداً، وَ اجْعَلْ لِي فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ مَوَدَّةً. فَأَنْزَلَ اللَّهُ: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ- سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ ع.
وَ فِي الْبَابِ [وَرَدَ] عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ [أَيْضاً]:حَدَّثَنِيهِ أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ الْخَالِقِ بْنُ عَلِيٍّ الْمُحْتَسِبُ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو عَلِيٍّ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ إِسْحَاقَ الصَّوَّافُ بِبَغْدَادَ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو جَعْفَرٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْفَارِسِيُّ هُوَ ابْنُ الْوَلِيدِ بْنُ النُّعْمَانِ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ بِشْرٍ الْكُوفِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ يَزِيدَ، عَنْ حَمْزَةَ الزَّيَّاتِ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ السَّبِيعِي عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ: يَا عَلِيُّ قُلْ: اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ عَهْداً، وَ اجْعَلْ لِي فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ مَوَدَّةً. فَأَنْزَلَ اللَّهُ: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ- سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ ع.
494- أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الدِّينَوَرِيُّ قِرَاءَةً قَالَ: حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْوَلِيدِ الْفَارِسِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ بِشْرٍ الْكُوفِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ يَزِيدَ، عَنْ حَمْزَةَ الزَّيَّاتِ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ السَّبِيعِيِّ عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ [ص] لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ: يَا عَلِيُّ قُلْ: اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ عَهْداً، وَ اجْعَلْ لِي فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ مَوَدَّةً. فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ- سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا قَالَ: أُنْزِلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ [كَذَا]. و [رواه] عبد الباقي بن قانع عن الحسن بن الوليد، و أبو بكر الحفيد أيضا.
495- أَخْبَرَنَا أَبُو الْقَاسِمِ إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الشَّاهِ الْمَرْوَرُوذِيُّ بِهَا كِتَابَةً سَنَةَ إِحْدَى وَ أَرْبَعِمِائَةٍ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ النَّيْسَابُورِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ الْفَسَوِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ بِشْرٍ الْكُوفِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ يَزِيدَ قَالَ: حَدَّثَنَا حَمْزَةُ الزَّيَّاتُ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ الْبَرَاءِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِيٍّ: يَا عَلِيُّ قُلِ: اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ عَهْداً، وَ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ وُدّاً، وَ اجْعَلْ لِي فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ مَوَدَّةً. فَأَنْزَلَ اللَّهُ: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ- سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب.
496- رِوَايَةُ أَبِي رَافِعٍ مَوْلَى رَسُولِ اللَّهِ ص: أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الشِّيرَازِيُّ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرٍ الْجَرْجَرَائِيُّ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو أَحْمَدَ الْبَصْرِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ حُمَيْدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا [يَحْيَى بْنُ عَبْدِ الْحَمِيدِ] الْحِمَّانِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ هَاشِمٍعَنْ مُحَمَّدِ [بْنِ] عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي رَافِعٍ، عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَلِيُّ قُلْ: اللَّهُمَّ ثَبِّتْ لِيَ الْوُدَّ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ، وَ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ وُدّاً وَ عَهْداً. فَقَالَهَا عَلِيٌّ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: ثَبَتَتْ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ. ثُمَّ نَزَلَتْ: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِلَى قَوْلِهِ قَوْماً لُدًّا. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: قَدْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِيمَنْ كَانَ مُخَالِفاً لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ لِعَلِي.
497- رِوَايَةُ [الْإِمَامِ] الْبَاقِرِ ع: أَخْبَرَنَا أَبُو نَصْرٍ الْمُفَسِّرُ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ بْنُ عَبْدَةَ، قَالَ: أَخْبَرَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ: أَخْبَرَنَا يَحْيَى بْنُ يَحْيَى قَالَ: أَخْبَرَنَا عَبْدُ الْكَرِيمِ بْنُ يَعْفُورٍ أَبُو يَعْقُوبَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ [ص] يَا عَلِيُّ أَ لَا أُعَلِّمُكَ قُلْ: اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ عَهْداً، وَ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ وُدّاً. فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ- سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا.
498- أخبرناه أبو سعد المعاذي قال: أخبرنا أبو الحسين الكهيلي قال: حدثنا أبو جعفر الحضرمي قال: حدثنا محمد بن العلاء قال: حدثنا مطلب، عن جابر عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ص لِعَلِيٍّ: يَا عَلِيُّ قُلْ: اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ عَهْداً- وَ فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ وُدّاً، فَأَنْزَلَ اللَّهُ: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا الْآيَةَ. [و] أنا اختصرته».
شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام )، ج 1، ص 158: «عن أبي جعفر عليه السّلام: إن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله، قال لعلي عليه السّلام: يا علي قل: اللهمّ [اجعل لي عندك عهدا] و اقذف لي الودّ في صدور المؤمنين. فقالها، فأنزل اللّه عز و جل: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا».
مناقب علي، ج 1، ص 394: «أخبرنا أبو إسحاق إبراهيم بن طلحة بن غسان بن النعمان الكازروني -إجازة- أن عمر بن محمد بن يوسف حدثهم قال: حدثنا أبو إسحاق المديني، حدثنا أحمد بن موسى الحرامي، حدثنا الحسين بن ثابت المدني خادم موسى بن جعفر حدثني أبي عن شعبة عن الحكم عن عكرمة عن ابن عباس قال: أخذ رسول الله صلى الله عليه وسلم بيدي وأخذ بيد علي فصلى أربع ركعات، ثم رفع يده إلى السماء فقال: [۲۰]. قال ابن عباس: فسمعت منادياً ينادي: يا أحمد! قد أوتيت ما سألت. فقال النبي: [۲۱]، فرفع علي يده إلى السماء وهو يقول: اللهم اجعل لي عندك عهداً واجعل لي عندك وداً. فأنزل الله على نبيه {إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا}، فتلاها النبي صلى الله عليه وسلم على أصحابه فعجبوا من ذلك عجباً شديداً، فقال النبي صلى الله عليه وسلم: [۲۲].»
مستند 2
الاستيعاب في بيان الأسباب، ج 2، ص 484: «قلنا: و هذا سند موضوع مسلسل بالعلل: الاولی: اسحاق بن بشر الکاهلی متروک الحدیث. و کذبه علی بن المدینی و الدارقطنی. الثانیه: خالد بن یزید القسری، متروک. الثالثة: ابو اسحاق السبیعی مدلس مختلط و قد عنعن و سماع الزیات منه بعد الاختلاط.»
تفسير فرات الكوفى، ص 248: «فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى [قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ ثَابِتٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ شُعْبَةَ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنِ الْحَكَمِ] عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: أَخَذَ النَّبِيُّ ص يَدِي وَ يَدَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَعَلا بِنَا إِلَى ثَبِيرٍ ثُمَّ صَلَّى رَكَعَاتٍ ثُمَّ رَفَعَ يَدَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ سَأَلَكَ وَ أَنَا مُحَمَّدٌ نَبِيُّكَ أَسْأَلُكَ أَنْ تَشْرَحَ لِي صَدْرِي وَ تُيَسِّرَ لِي أَمْرِي وَ تُحَلِّلَ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي لِيَفْقَهُوا قَوْلِي وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ أَخِي. اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي قَالَ فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ [رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ] سَمِعْتُ مُنَادِياً يُنَادِي يَا أَحْمَدُ قَدْ أُوتِيتَ مَا سَأَلْتَ قَالَ فَقَالَ النَّبِيُّ ص لِعَلِيٍّ يَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْ يَدَكَ إِلَى السَّمَاءِ فَادْعُ رَبَّكَ وَ اسْأَلْهُ [وَ سَلْ] يُعْطِكَ فَرَفَعَ [عَلِيٌ] يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ هُوَ يَقُولُ اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ عَهْداً وَ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ وُدًّا فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِلَى آخِرِ الْآيَةِ فَتَلَاهَا النَّبِيُّ عَلَى أَصْحَابِهِ فَتَعَجَّبُوا مِنْ ذَلِكَ عَجَباً شَدِيداً فَقَالَ النَّبِيُّ ص بِمَا تَعْجَبُونَ إِنَّ الْقُرْآنَ أَرْبَعَةُ أَرْبَاعٍ فَرُبُعٌ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ خَاصَّةً وَ رُبُعٌ فِي أَعْدَائِنَا وَ رُبُعٌ حَلَالٌ وَ حَرَامٌ وَ رُبُعٌ فَرَائِضُ وَ أَحْكَامٌ وَ إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ فِي عَلِيٍّ كَرَائِمَ الْقُرْآنِ.
كتاب التفسير، ج 2، ص 141 و 142: «عَنْ عَمَّارِ بْنِ سُوَيْدٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ فِي هَذِهِ الْآيَةِ «فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ- وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ» إِلَى قَوْلِهِ: «أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ» قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَمَّا نَزَلَ غَدِيراً قَالَ لِعَلِيٍّ ع: إِنِّي سَأَلْتُ رَبِّي أَنْ يُوَالِيَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبِّي أَنْ يُوَاخِيَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبِّي أَنْ يَجْعَلَكَ وَصِيِّي فَفَعَلَ، فَقَالَ رَجُلَانِ مِنْ قُرَيْشٍ: وَ اللَّهِ لَصَاعٌ مِنْ تَمْرٍ فِي شَنٍّ بَالٍ أَحَبُّ إِلَيْنَا فِيمَا سَأَلَ مُحَمَّدٌ رَبَّهُ، فَهَلَّا سَأَلَهُ مَلَكاً يَعْضُدُهُ عَلَى عَدُوِّهِ- أَوْ كَنْزاً يَسْتَعِينُ بِهِ عَلَى فَاقَتِهِ، وَ اللَّهِ مَا دَعَاهُ إِلَى بَاطِلٍ إِلَّا أَجَابَهُ لَهُ- فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ «فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ» إِلَى آخِرِ الْآيَةِ- قَالَ: وَ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ آلِهِ السَّلَامُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فِي آخِرِ صَلَاتِهِ رَافِعاً بِهَا صَوْتَهُ يُسْمِعُ النَّاسَ- يَقُولُ: اللَّهُمَّ هَبْ لِعَلِيٍّ الْمَوَدَّةَ فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ- وَ الْهَيْبَةَ وَ الْعَظَمَةَ فِي صُدُورِ الْمُنَافِقِينَ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ- سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ- وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا».
أنساب الأشراف، ج 4، ص 27: «و امّا عبد الله بن عباس فيكنى أبا العباس و هو حبر الأمة، ولد قبل الهجرة بثلاث سنين.»
تفسير احسن الحديث، ج 6، ص 289: «سوره مريم چهل و چهارمين سوره است كه بعد از سوره فاطر در مكه نازل شده، مىشود گفت: در سالهاى چهارم يا پنجم بعثت نازل شده است، در ترتيب فعلى قرآن، سوره نوزدهم مىباشد.»
مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج 6، ص 772: «سورة مريم مكية و آياتها ثمان و تسعون و هي مكية بالإجماع.»
الميزان فى تفسير القرآن، ج 14، ص 115 و 116: «و في الدر المنثور، أخرج ابن مردويه و الديلمي عن البراء قال: قال رسول الله ص لعلي قل: اللهم اجعل لي عندك عهدا- و اجعل لي عندك ودا و اجعل لي في صدور المؤمنين مودة- فأنزل الله «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ- سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» قال: فنزلت في علي. و فيه، أخرج الطبراني و ابن مردويه عن ابن عباس قال": نزلت في علي بن أبي طالب «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ- سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» قال: محبة في قلوب المؤمنين. و في المجمع،": في الآية: قيل فيه أقوال: أحدها أنها خاصة في علي- فما من مؤمن إلا و في قلبه محبة لعلي (ع). عن ابن عباس و في تفسير أبي حمزة الثمالي: حدثني أبو جعفر الباقر (ع) قال: قال رسول الله ص لعلي: قل: اللهم اجعل لي عندك عهدا، و اجعل لي في قلوب المؤمنين ودا، فقالهما فنزلت هذه الآية: و روى نحوه عن جابر بن عبد الله: أقول: قال في روح المعاني،: الظاهر أن الآية على هذا مدنية، و أنت خبير بأن لا دلالة في شيء من الأحاديث على وقوع القصة في المدينة أصلا.»
المحرر الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز، ج 4، ص 34: «و ذكر النقاش أنها نزلت في علي بن أبي طالب».
مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج 6، ص 822: «في تفسير أبي حمزة الثمالي حدثني أبو جعفر الباقر (ع) قال قال رسول الله ص لعلي (ع) قل اللهم اجعل لي عندك عهدا و اجعل لي في قلوب المؤمنين ودا فقالهما علي (ع) فنزلت هذه الآية و روي نحوه عن جابر بن عبد الله الأنصاري».
روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، ج 8، ص 458: «أخرج ابن مردويه و الديلمي عن البراء قال: «قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم لعلي كرم اللّه تعالى وجهه: قل اللهم اجعل لي عندك عهدا و اجعل لي في صدور المؤمنين ودّا فأنزل اللّه سبحانه هذه الآية ، و كان محمد بن الحنفية رضي اللّه تعالى عنه يقول: لاتجد مؤمنا إلا و هو يحب عليا كرم اللّه تعالى وجهه و أهل بيته. و روى الإمامية خبر نزولها في علي كرم اللّه تعالى وجهه عن ابن عباس، و الباقر، و أيدوا ذلك بما صح عندهم أنه كرم اللّه تعالى وجهه قال: لو ضربت خيشوم المؤمن بسيفي هذا على أن يبغضني ما أبغضني و لو صببت الدنيا بجملتها على المنافق على أن يحبني ما أحبني و ذلك أنه قضى فانقضى على لسان النبي صلّى اللّه عليه و سلّم أنه قال؛ «لا يبغضك مؤمن و لا يحبك منافق» و المراد المحبة الشرعية التي لا غلو فيه، و زعم بعض النصارى حبه كرم اللّه تعالى وجهه، فقد أنشد الإمام اللغوي رضي الدين أبو عبد اللّه محمد بن علي بن يوسف الأنصاري الشاطبي لابن إسحاق النصراني الرسعني:
عديّ و تيم لا أحاول ذكرهم | بسوء و لكني محبّ لهاشم | |
و ما تعتريني في عليّ و رهطه | إذا ذكروا في اللّه لومة لائم | |
يقولون ما بال النصارى تحبهم | و أهل النهى من أعرب و أعاجم | |
فقلت لهم إني لأحسب حبهم | سرى في قلوب الخلق حتى البهائم |
و أنت تعلم أنه إذا صح الحديث ثبت كذبه، و أظن أن نسبة هذه الأبيات للنصراني لا أصل لها و هي من أبيات الشيعة بيت الكذب، و كم لهم مثل هذه المكائد كما بين في التحفة الاثني عشريةو الظاهر أن الآية على هذا مدينة أيضا».
فتح القدير، ج 3، ص 418: «و أخرج الطبراني و ابن مردويه عن ابن عباس قال: نزلت في علي بن أبي طالب إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا قال: محبة في قلوب المؤمنين. و أخرج ابن مردويه و الديلمي عن البراء قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم لعليّ: «قل اللهم اجعل لي عندك عهدا، و اجعل لي عندك ودّا، و اجعل لي في صدور المؤمنين مودة، فأنزل اللّه الآية في عليّ».
مستند 3
جامع البيان فى تفسير القرآن، ج 16، ص 101: «حدثني محمد بن عبد الله بن سعيد الواسطي، قال: أخبرنا يعقوب بن محمد، قال: ثنا عبد العزيز بن عمران، عن عبد الله بن عثمان بن أبي سليمان بن جبير بن مطعم، عن أبيه، عن أمه أم إبراهيم ابنة أبي عبيدة بن عبد الرحمن بن عوف، عن أبيها أبي عبيدة بن عبد الرحمن بن عوف، عن عبد الرحمن بن عوف، أنه لما هاجر إلى المدينة، وجد في نفسه على فراق أصحابه أصحاب عبد الرحمن بن عوف بمكة، منهم شيبة بن ربيعة، و عتبة بن ربيعة، و أميه بن خلف، فأنزل الله تعالى: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا».
مستند 4
الاستيعاب في بيان الأسباب، الهلالي، ج 2، ص 483: «و اسناده ضعیف جدا، واه بمرة، فیه عبد العزیز بن مروان، متروک، احترق کتبه فحدث من نفسه فاشتد غلطه.»
مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج 6، ص 772: «سورة مريم مكية و آياتها ثمان و تسعون و هي مكية بالإجماع.»
الميزان فى تفسير القرآن، ج 14، ص 116: «و في الدر المنثور، أخرج ابن جرير و ابن المنذر و ابن مردويه عن عبد الرحمن بن عوف": أنه لما هاجر إلى المدينة وجد في نفسه على فراق أصحابه بمكة- منهم شيبة بن ربيعة و عتبة بن ربيعة و أمية بن خلف فأنزل الله- «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ- سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا». أقول: صريح الحديث كون الآية مدنية و يدفعه اتفاق الكل على كون السورة بجميع آياتها مكية و قد تقدم في أول السورة.»
روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، ج 8، ص 458: «و أخرج ابن جرير و ابن المنذر و ابن مردويه عن عبد الرحمن بن عوف أنه لما هاجر إلى المدينة وجد في نفسه على فراق أصحابه بمكة منهم شيبة بن ربيعة و عقبة بن ربيعة و أمية بن خلف فأنزل اللّه تعالى هذه الآية و على هذا تكون الآية مدنية».
المحرر الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز، ج 4، ص 34: «و قال عبد الرحمن بن عوف: إن الآية نزلت فيه و ذلك أنه لما هاجر بمكة استوحش بالمدينة فشكا ذلك إلى النبي صلى اللّه عليه و سلم فنزلت الآية في ذلك، أي ستستقر نفوس المؤمنين و يودون حالهم و منزلتهم».
تفسير القرآن العظيم (ابن کثیر)، ج 5، ص 238: «و قد روى ابن جرير أن هذه الآية نزلت في هجرة عبد الرحمن بن عوف، و هو خطأ، فإن هذه السورة بكمالها مكية لم ينزل منها شيء بعد الهجرة، و لم يصح سند ذلك، و اللّه أعلم.»
فتح القدير، ج 3، ص 418: «و قد أخرج ابن جرير و ابن المنذر و ابن مردويه عن عبد الرحمن بن عوف؛ أنه لما هاجر إلى المدينة وجد في نفسه على فراق أصحابه بمكة منهم شيبة بن ربيعة و عتبة بن ربيعة و أمية بن خلف، فأنزل اللّه إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ الآية، قال ابن كثير: و هو خطأ، فإن السورة مكية بكمالها لم ينزل شيء منها بعد الهجرة، و لم يصحّ سند ذلك.
منابع
- آلوسی، محمود بن عبد الله. (بیتا). روح المعاني في تفسیر القرآن العظیم و السبع المثاني (ج ۱–16). بیروت: دار الکتب العلمية.
- ابن المغازلي. (۱۴۲۴). مناقب علي. صنعاء: دار الآثار.
- ابن حیون، نعمان بن محمد. (بیتا). شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار (ج ۱–3). قم: جماعة المدرسين، مؤسسة النشر الإسلامي.
- ابن عطیه، عبدالحق بن غالب. (۱۴۲۲). المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز (ج ۱–6). بیروت: دار الکتب العلمية.
- ابن کثیر، اسماعیل بن عمر. (بیتا). تفسیر القرآن العظیم (ج ۱–9). بیروت: دار الکتب العلمية.
- البَلَاذُري. (۱۴۱۷). انساب الاشراف (ج ۱–13). بیروت: دار الفكر.
- الهلالي، سليم بن عيد. (۱۴۲۵). الاستيعاب في بيان الأسباب (ج ۱–3). السعودية: دار ابن الجوزي للنشر والتوزيع.
- ثعلبی، احمد بن محمد. (۱۴۲۲). الکشف و البیان عن تفسیر القرآن (ج ۱–10). بیروت: دار إحياء التراث العربي.
- حسکانی، عبید الله بن عبد الله. (۱۳۸۰). شواهد التنزیل- ترجمه روحانی (ج ۱–1). قم: دار الهدی.
- حسکانی، عبید الله بن عبد الله. (بیتا). شواهد التنزيل لقواعد التفضيل (ج ۱–2). تهران: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامي، مؤسسة الطبع و النشر.
- شوکانی، محمد. (بیتا). فتح القدیر (ج ۱–6). دمشق: دار ابن کثير.
- طباطبایی، محمدحسین. (بیتا). المیزان في تفسیر القرآن (ج ۱–20). بیروت: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات.
- طبرسی، فضل بن حسن. (۱۳۷۲). مجمع البيان في تفسير القرآن (ج ۱–10). تهران: ناصر خسرو.
- طبری، محمد بن جریر. (۱۴۱۲). جامع البیان فی تفسیر القرآن (ج ۱–30). بیروت: دار المعرفة.
- عیاشی، محمد بن مسعود. (بیتا). التفسير (ج ۱–2). تهران: مکتبة العلمية الاسلامية.
- قرشی بنابی، علی اکبر. (۱۳۷۷). احسن الحدیث (ج ۱–12). تهران: بنياد بعثت، مرکز چاپ و نشر.
- قمی، علی بن ابراهیم. (۱۳۶۳). تفسير القمي (ج ۱–2). قم: دار الکتاب.
- کوفی، فرات بن ابراهیم. (بیتا). تفسير فرات الكوفي (ج ۱–1). تهران: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامي، مؤسسة الطبع و النشر.
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ترجمه محمدمهدی فولادوند
- ↑ ترتیب ذکر اسباب نزول بر اساس درجه اعتبار نیست.
- ↑ شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار، ابن حیون، ج 1، ص 158؛ الکشف و البیان، ثعلبی، ج 6، ص 233؛ شواهد التنزیل، حسکانی، ج 1، ص 56 و 57 و 464 - 469؛ تفسير القمي، قمی، ج 2، ص 56؛ فرات الكوفي، کوفی، ص 250 - 253
- ↑ مناقب علي، ابن المغازلي، ج 1، ص 394؛ فرات الكوفي، کوفی، ص 248 و 249 و 252
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ التفسير، عیاشی، ج 2، ص 141 و 142
- ↑ شواهد التنزيل، حسکانی، ج 1، ص 464-477
- ↑ الاستيعاب في بيان الأسباب، الهلالي، ج 2، ص 484
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ مجمع البيان، طبرسی، ج 6، ص 772
- ↑ فرات الكوفي، کوفی، ج 1، ج 248
- ↑ انساب الاشراف، البَلَاذُري، ج 4، ص 27
- ↑ احسن الحدیث، قرشی بنابی، ج 6، ص 289
- ↑ مجمع البيان، طبرسی، ج 6، ص 822
- ↑ المحرر الوجیز، ابن عطیه، ج 4، ص 34
- ↑ روح المعاني، آلوسی، ج 8، ص 458
- ↑ المیزان، طباطبایی، ج 14، ص 115 و 116
- ↑ جامع البیان، طبری، ج 16، ص 101
- ↑ الاستيعاب في بيان الأسباب، الهلالي، ج 2، ص 483
- ↑ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج 5، ص 238؛ روح المعاني، آلوسی، ج 8، ص 458؛ فتح القدیر، شوکانی، ج 3، ص 418؛ المیزان، طباطبایی، ج 14، ص 116
- ↑ جامع البیان، طبری، ج 16، ص 101؛ المحرر الوجیز، ابن عطیه، ج 4، ص 34
- ↑ اللهم سألك موسى بن عمران، وإن محمداً سألك أن تشرح لي صدري، وتيسر لي أمري، وتحل عقدة من لساني يفقهوا قولي، واجعل لي وزيراً من أهلي! علياً اشدد به أزري، وأشركه في أمري!
- ↑ يا أبا الحسن ارفع يدك إلى السماء، وادع ربك وسله يعطك
- ↑ مم تعجبون؟ إن القرآن أربعة أرباع: فربع فينا أهل البيت خاصة، وربع في أعدائنا، وربع حلال وحرام، وربع فرائض وأحكام، والله أنزل في علي كرائم القرآن
مقالات پیشنهادی
- سبب نزول آیه 88 سوره قصص
- سبب نزول آیه 9 سوره حشر
- سبب نزول آیه ۶ سوره جن
- کتاب اسباب نزول القرآن
- سبب نزول آیه 109 سوره توبه
نظرات