سبب نزول آیه ۸ سوره فاطر

از اسلامیکا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سبب نزول آیه ۸ سوره فاطر

آیه مربوط به سبب ‌نزول

«أَ فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِما يَصْنَعُونَ» (الفاطر، ۸) (آيا آن­كس كه زشتىِ كردارش براى او آراسته شده و آن­را زيبا مى‏بيند [مانند مؤمن نيكوكار است‏]؟ خداست كه هركه را بخواهد بى‏راه مى‏گذارد و هركه را بخواهد هدايت مى‏كند. پس مبادا به­سبب حسرت‌ها [ى گوناگون‏] بر آنان، جانت [از كف‏] برود؛ قطعاً خدا به آنچه مى‏كنند، داناست‏.)[۱]

خلاصه سبب نزول

در تفاسیر روایی نقل شده که آیه هشت سوره فاطر یک سبب نزول دارد: ابوجهل و مشرکان مکه اعمال زشت خود را زیبا می‌پنداشتند؛ لذا آیه هشت سوره فاطر نازل شد تا مسأله روشن شود.

چون بیشتر مفسران به سند روایت یادشده ایرادی نگرفته­اند و نیز هماهنگی روایت با سبب نزول آیه چهارده سوره محمد (که مانند همین آیه است)، روایت دارای چنان اعتباری هست که سبب نزول آیه هشت سوره فاطر باشد.

بررسی تفصیلی سبب نزول

سبب نزول (آراستگی اعمال زشت برخی مشرکان برای خودشان)(ر.ک. مستند 1)

درباره سبب نزول آیه هشت سوره فاطر در شماری از تفاسیر این­گونه آمده است: اعمال زشت ابوجهل (از اشراف و بزرگان مکه و از سرسخت‌ترین دشمنان پیامبر اکرم که در جنگ بدر کشته شد.)‏[۲] و مشرکان مکه در نظرشان زیبا و آراسته جلوه می‌کرد. لذا آیه هشت سوره فاطر نازل شد مبنی بر اینکه خداوند هرکس را بخواهد گمراه، و هرکس را بخواهد به راه راست هدایت می‌کند و به پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) نیز فرمود که برای آنان و کارهای زشتشان بر خود سخت نگیر.‏[۳]‬‬‬‬‬‬ ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

در شماری دیگر از روایات، افراد دیگری نام برده شده­اند، همانند: زُرَیق و حَبْتَر،‏[۴] هواپرستان‏،[۵] و یهود و نصارا و مجوس.‏[۶] ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

مصادر سبب نزول

مصادری که با اندکی اختلاف روایت سبب نزول را بیان کرده­اند:{استناد}# تفسیر مقاتل (زیدی، قرن ۲، تفسیر روایی)؛

  1. تفسیر بحر العلوم (سنی، قرن ۴، تفسیر روایی)؛
  2. التفسیر الکبیر (الطبرانی) (سنی، قرن ۴، تفسیر روایی)؛
  3. تفسیر البغوی (سنی، قرن ۶، تفسیر روایی)؛
  4. زاد المسیر (سنی، قرن ۶، تفسیر روایی).


بررسی سبب نزول آیه(ر.ک. مستند 2)

از آنجاکه در عمده تفاسیر، روایت مربوط به سبب نزول آیه هشت سوره فاطر ذکر نشده است، مطلبی درباره سند آن نیز یافت نشد. همچنین قریب­به­اتفاق محققان معاصر سبب نزول آیه هشت سوره فاطر را در کتاب‌هایشان نیاورده‌اند. یکی از محققان معاصر برای آیه یادشده سبب نزول دیگری نقل کرده است: «روزی رسول خدا (صلوات الله و سلامه علیه) گفت: خداوندا! دینت را به­وسیله عمر بن خطاب یا ابوجهل تقویت و عزیز نما. پس خداوند عمر بن خطاب را هدایت کرد و ابوجهل را گمراه ساخت. پس از آن بود که این آیه درباره این دونفر نازل شد.» این روایت هیچ اعتباری ندارد؛ چراکه هم محققان معاصر پس از ذکر این روایت، سندش را به­دلیل وجود دوتن به­نام‌های جُوَیبِر و ضَحاک در سلسله سند، بسیار ضعیف می‌شمارند،‏[۷] و هم هیچ­یک از مفسران دیگر در کتاب‌هایشان آن را نقل نکرده‌اند. مطلب دیگری که سبب نزول گذشته را تقویت، و سبب نزول اخیر درباره عمر بن خطاب را خدشه‌دار می‌کند، آن است که مفسران درباره آیه چهارده سوره محمد: «أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ» (آيا كسى­كه بر حجّتى از جانب پروردگار خويش است، چون كسى است كه بدى كردارش براى او زيبا جلوه داده شده و هوس‌هاى خود را پيروى كرده‏ است؟) (که مانند آیه هشت سوره فاطر است)، همین سبب را نقل کرده‌اند که: آیه درباره ابوجهل و مشرکان مکه نازل شده است، و هیچ حرفی از عمر بن خطاب به میان نیامده است.‬‬‬‬‬‬‬‬

بنابراین چون به سبب نزول مطرح شده درباره ابوجهل، ایرادی از طرف بیشتر مفسران وارد نشده، و به­دلیل هماهنگی و انسجام با سبب نزول آیه چهارده سوره محمد، روایت چنان اعتباری دارد که سبب نزول آیه هشت سوره فاطر باشد.

طبری، طوسی، طبرسی، ابن عطیه، شوکانی، قاسمی و طباطبایی هیچ­یک در تفاسیرشان به سبب نزول این آیه و روایت آن اشاره‌ای نکرده‌اند و آلوسی و ابن عاشور تنها به ذکرش اکتفا کرده‌اند و پیرامون سند یا هماهنگی آن با محتوای آیه هشت سوره فاطر هیچ بحثی و تحقیقی نکرده‌اند.‏[۸]‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

مستندات

مستند 1

الاعلام، ج ۴، ص 244: «عكرمة بن أبي جهل عمرو بن هشام المخزومي القرشي: من صناديد قريش في الجاهلية و الإسلام. كان هو و أبوه من أشد الناس عداوة للنبيّ صلى الله عليه و سلم.»

الاعلام، ج ۵، ص 87: «أَبُو جَهْل (000- 2 ه 000- 624 م) عمرو بن هشام بن المغيرة المخزومي القرشي: أشد الناس عداوة للنبيّ صلّى الله عليه و سلّم في صدر الإسلام، و أحد سادات قريش و أبطالها و دهاتها في الجاهلية. قال صاحب عيون الأخبار: سوَّدت قريش أبا جهل و لم يطرّ شاربه فأدخلته دار الندوة مع الكهول. أدرك الإسلام، و كان يقال له «أبو الحكم» فدعاه المسلمون «أبا جهل».»

امتاع الاسماع، ج ۶، ص 230: «و أبو جهل، عمرو بن هشام بن المغيرة، كان يكنى بأبي الحكم، فكناه رسول الله صلّى الله عليه و سلم بأبي جهل... و روى أنه قال: لكل أمة فرعون، و فرعون هذه الأمة أبو جهل، و أخباره في محادّته للَّه و لرسوله كثيرة.»

الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۵۷: «أخبرنا محمد بن عمر قال: حدثني ابن موهب عن يعقوب بن عتبة قال: لما أظهر رسول الله. ص. الإسلام و من معه و فشا أمره بمكة و دعا بعضهم بعضا. فكان أبو بكر يدعو ناحية سرا. و كان سعيد بن زيد مثل ذلك. و كان عثمان مثل ذلك. و كان عمر يدعو علانية. و حمزة بن عبد المطلب. و أبو عبيدة بن الجراح. فغضبت قريش من ذلك. و ظهر منهم لرسول الله. ص. الحسد و البغي. و أشخص به منهم رجال فبادوه و تستر آخرون و هم على ذلك الرأي إلا أنهم ينزهون أنفسهم عن القيام و الأشخاص برسول الله. ص. و كان أهل العداوة و المباداة لرسول الله. ص. و أصحابه الذين يطلبون الخصومة و الجدل: أبو جهل بن هشام. و أبو لهب بن عبد المطلب. و الأسود بن عبد يغوث. و الحارث بن قيس بن عدي. و هو ابن الغيطلة و الغيطلة أمه. و الوليد بن المغيرة.»

تفسير مقاتل بن سليمان، ج ۳، ص 552 و 553: «أَ فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ‏ نزلت فى أبى جهل بن هشام‏ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُ‏ عن الهدى‏ مَنْ يَشاءُ فلا يهديه إلى الإسلام‏ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ لدينه‏ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتٍ‏ يعنى النبي- صلى اللّه عليه و سلم- يقول فلا تقتل نفسك ندامة عليهم يعنى أهل مكة «إِنَّ» اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَصْنَعُون‏.»

تفسیر السمرقندی المسمی بحر العلوم، ج ۳، ص ۱۰۰: «و قال الزجاج: أَ فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ‏ يعني: أبا جهل و أصحابه، و أضله اللّه كمن لم يزين له ذلك و هداه اللّه تعالى.»

التفسير الكبير، ج ۵، ص 255: «قوله تعالى: أَ فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً؛ نزلن في أبي جهل و مشركي مكّة.»

زاد المسير فى علم التفسير،‌ ج ۳، ص 506: «قوله تعالى: أَ فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ‏ اختلفوا فيمن نزلت على ثلاثة أقوال: (1187) أحدها: أنها نزلت في أبي جهل و مشركي مكّة، قاله ابن عباس.»

تفسير البغوى، ج ۳، ص 688:‌ «قوله تعالى: أَ فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ‏، قال ابن عباس: نزلت في أبي جهل و مشركي مكة.»

تفسير القمي، ج ۲، ص ۲۰۷: «وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ حَسَّانَ عَنْ هَاشِمِ بْنِ عَمَّارٍ يَرْفَعُهُ: فِي قَوْلِهِ: «أَ فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَصْنَعُونَ» قَالَ: نَزَلَتْ فِي زُرَيْقٍ وَ حَبْتَرٍ.»

مستند 2

الاستيعاب في بيان الأسباب، ج ۳، ص 148: «{أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ (8)}.

* عن عبد الله بن عباس -رضي الله عنهما-؛ قال: أنزلت هذه الآية: {أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ} الآية، حيث قال النبي - صلى الله عليه وسلم -: "اللهم أعز دينك بعمر بن الخطاب أو بأبي جهل بن هشام"؛ فهدى الله عمر وأضل أبا جهل؛ ففيهما أنزلت (2). [ضعيف جداً]

* {وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ}.

__________

(2) ذكره السيوطي في "لباب النقول" (ص 181)، وقال: وأخرج جويبر عن الضحاك عن ابن عباس به.

قلنا: وهذا سند ضعيف جداً؛ جويبر متروك الحديث، والضحاك لم يلق ابن عباس.

وذكره السيوطي في "الدر المنثور" (7/ 7) ونسبه للطبري عن جويبر عن الضحاك دون ذكر لابن عباس.

ولم نجده فيه.»

تفسير مقاتل بن سليمان، ج ۴، ص 46: «قوله: أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ‏ يعنى على بيان من ربه و هو النبي- صلى اللّه عليه و سلم- كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ‏ الكفر وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ‏- 14- نزلت فى نفر من قريش، فى أبى جهل بن هشام، و أبى حذيفة ابن المغيرة المخزوميين، فليسا بسواء، لأن النبي- صلى اللّه عليه و سلم- مصيره إلى الجنة، و أبو حذيفة و أبو جهل مخلدان فى النار.»

تفسیر السمرقندی المسمی بحر العلوم، ج ۳، ص ۳۰۰: «قوله تعالى: أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ‏ قال مقاتل و الكلبي: يعني: محمدا صلّى اللّه عليه و سلم و أبا جهل بن هشام يعني: لا يكون حال من كان على بيان من اللّه تعالى، كمن حسن له قبح عمله.»

الكشف و البيان، ج ۹، ص 32: «أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ‏ و هو محمّد صلّى اللّه عليه و سلّم و المؤمنون‏ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ‏ و هم أبو جهل و المشركون.»

منابع

  1. ‏آلوسی، محمود بن عبد الله. (۱۴۱۵). روح المعاني في تفسیر القرآن العظیم و السبع المثاني. (علی عبدالباری عطیه، محقق) (ج ۱–16). بیروت: دار الکتب العلمية.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  2. ‏ابن سعد، محمد بن سعد. (۱۴۱۰). الطبقات الکبری (ج ۱–9). بیروت: دار الکتب العلمیة.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  3. ‏ابن عاشور، محمد طاهر. (بی‌تا). التحریر و التنویر (ج ۱–30). بیروت: مؤسسة التاريخ العربي.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  4. ‏ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی. (۱۴۲۲). زاد المسیر فی علم التفسیر (ج ۱–4). بیروت: دار الکتاب العربي.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  5. ‏الهلالی، سلیم بن‌عید؛ و آل‌نصر، محمدبن‌موسی. (۱۴۲۵). الاستیعاب فی بیان الاسباب (ج ۱–3). السعودیة: دار ابن الجوزی.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  6. ‏بغوی، حسین بن مسعود. (۱۴۲۰). معالم التنزیل (ج ۱–5). بیروت: دار إحياء التراث العربي.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  7. ‏‏زرکلی دمشقی، خیر الدین بن محمود. (۱۹۸۹). الاعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربين و المستشرقين‏ (ج ۱–8). بیروت: دار العلم للملایین.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  8. ‏سمرقندی، نصر بن محمد. (۱۴۱۶). بحر العلوم (ج ۱–3). بیروت: دار الفکر.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  9. ‏طبرانی، سلیمان بن احمد. (بی‌تا). التفسیر الکبیر (ج ۱–6). اربد: دار الکتب الثقافي.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  10. ‏‏قمی، علی بن ابراهیم. (۱۳۶۳). تفسير القمي (ج ۱–2). قم: دار الکتاب.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  11. ‏مقاتل بن سلیمان. (۱۴۲۳). تفسیر مقاتل (ج ۱–5). اول، بیروت: دار إحياء التراث العربي.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  12. ‏مقریزی، احمد بن علی. (بی‌تا). إمتاع الأسماع بما للنبي من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع (ج ۱–15). بیروت: دار الکتب العلمية.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬


منابع

  1. ترجمه محمدمهدی فولادوند
  2. الاعلام قاموس‏، زرکلی دمشقی، ج 4، ص 244‬؛ الاعلام قاموس، زرکلی دمشقی، ج 5، ص 87‬؛ إمتاع الأسماع، مقریزی، ج 6، ص 230‬؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج 1، ص 157
  3. تفسیر مقاتل، مقاتل بن سلیمان، ج 3، ص 552 و 553‬؛ بحر العلوم، سمرقندی، ج 3، ص 100‬؛ التفسیر الکبیر، طبرانی، ج 5، ص 255‬؛ زاد المسیر، ابن‌جوزی، ج 3، ص 506‬؛ معالم التنزیل، بغوی، ج 3، ص 688
  4. تفسير القمي، قمی، ج 2، ص 207
  5. التفسیر الکبیر، طبرانی، ج 5، ص 255‬؛ زاد المسیر، ابن‌جوزی، ج 3، ص 506‬؛ معالم التنزیل، بغوی، ج 3، ص 688
  6. زاد المسیر، ابن‌جوزی، ج 3، ص 506
  7. الاستیعاب فی بیان الاسباب، الهلالی و آل‌نصر، ج 3، ص 148
  8. روح المعاني، آلوسی، ج 11، ص 344‬؛ التحریر و التنویر، ابن عاشور، ج 22، ص 124

مقالات پیشنهادی

رده مقاله: قرآن
0.00
(یک رای)

نظرات

اضافه کردن نظر شما
اسلامیکا از همه نظرات استقبال می‌کند. اگر شما نمی‌خواهید به صورت ناشناس باشید، ثبت نام کنید یا وارد سامانه شوید.