سبب نزول آیات 1 تا 4 سوره قریش

از اسلامیکا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سبب نزول آیات 1 تا 4 سوره قریش

آیات مربوط به سبب ‌نزول

«لِإيلافِ قُرَيْشٍ (1) إيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ (2) فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ (3) الَّذي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ (4)» (قریش، 1 - 4) (براى الفت­دادنِ قريش (1) الفتشان هنگام كوچ زمستان و تابستان، [خدا پيل­داران را نابود كرد.] (2) پس بايد خداوند اين خانه را بپرستند (3) همان [خدايى‏] كه در گرسنگى غذايشان داد، و از بيم [دشمن‏] آسوده‏خاطرشان كرد.)[۱]

خلاصه سبب نزول

برای آیات یکم تا چهارم سوره قریش یک سبب نزول نقل شده است: قبیله قریش به­دلیل درآمد ناشی از رفت­وآمد مردم برای ملاقات با پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) و ادای حج یا به­دلیل حضور کاروان تجاری حبشه، از رفتن به سفرهای اقتصادی بی­نیاز شدند. خداوند با نزول آیات یادشده، نعمت رونق اقتصاد مکه را درنتیجه قبول و گسترش اسلام، در آیات برای قریشیان بیان کرده است.

گزارش­هایی که سبب نزول را نقل کرده‌اند ازلحاظ سند قابل اعتماد نیست. تناسب­نداشتن سبب نزول یادشده با قرائن تاریخی و برخی از فرازهای آیات یک تا چهار سوره قریش از موارد ضعف محتوایی آن است. افزون­براین عمده مفسران نسبت به نقل آن بی‌اعتنا بوده­اند.

بررسی تفصیلی سبب نزول

سبب نزول(رونق اقتصادی مکه در پی گسترش اسلام)(ر.ک. مستند 1)

برای آیات یکم تا چهارم سوره قریش یک سبب نزول نقل کرده­اند. سوره قریش چنان­که از نامش پیداست، درباره طایفه قریش نازل شده است. سبب نزول سوره قریش را به دو شیوه گزارش کرده­اند:

1. بر اساس برخی از مصادر، قریشیان زندگی خود را در زمستان با سفر تجاری به یمن و یا سفر به شام در اوقات تابستان تأمین می‌کردند. آنان برای رونق زندگی خویش انواع ادویه و فلفل را از مکه برای فروش می‌بردند و از شام کالاهایی چون لباس و حبوبات می‌خریدند. همين سفرها باعث تحقق وحدت و الفت در میانشان شده بود. وقتی خداوند پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) را مبعوث کرد و مردم گروه­گروه برای زیارت حضرت و ادای مراسم حج وارد مکه می‌شدند، گویی تجارت، خود به مکه آمد؛ بنابراین قریشیان از سفرهای تجاری بی‌نیاز شدند. سوره قریش برای بیان لطف خداوند به قریشیان به­برکت گسترش اسلام و وجود مبارک پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) نازل شده است.‏[۲]

2. در تفسیر مقاتل و بحر العلوم گزارش این­گونه نقل شده است: افراد قریش در زمستان برای تجارت به اردن و فلسطین سفر می‌کردند؛ چراکه ساحل دریا گرم­تر بود و در تابستان نیز به­دلیل گرما به یمن می­رفتند و این رفت­وآمد برای آنان مشکل شده بود. با آمدن کاروان دریایی حبشه به مکه و دادوستد قریشیان با آنها نیاز سالشان در خود مکه تأمین شد.‏[۳] این سوره برای یادآوری نعمت تأمین نیازهای ضروری قریش در مکه و بی­نیازی آنان از تجارت نازل شده است.‬‬‬‬

مصادر سبب نزول

مصادری که با اختلافی اندک سبب نزول را بیان کرده­اند:# تفسیر مقاتل (زیدی، قرن 2، تفسیر روایی)؛

  1. تفسیر القمی (شیعه، قرن 3، تفسیر روایی)؛
  2. بحر العلوم (سنی، قرن 4، تفسیر روایی).


بررسی سبب نزول(ر.ک. مستند 2)

هر دو ماجرا بدون سند ذکر شده­ است و از این­نظر ضعیف شمرده می‌شود. مکی­بودن سوره قریش‏[۴] و اینکه در آن­زمان به­دلیل کارشکنی مشرکان مکه و نوپایی دین اسلام ملاقات پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) و خانه خدا آسان نبود و درنتیجه برای قریشیان دستاورد تجاری نداشته، گزارش نخست را ازلحاظ محتوایی به چالش کشیده است. به نظر می‌رسد گزارش دوم نیز افزون بر آن­که اساساً روایت نیست، به­دلیل تناسب­نداشتن با سوره قریش فاقد اعتبار است؛ زیرا خداوند در این سوره در پی آن است که به قریشیان بگوید شما در سایه امنیت می‌توانید به نقاط مختلفی در زمستان و تابستان برای تجارت سفر کنید. نه­اینکه به­سبب آمدن کشتی تجاری حبشه دیگر نیازی به سفرهای موسمی - تجاری ندارید. برای اثبات این فرض شواهدی اقامه شده است:

1. برخی معتقدند الفت ایجادشده میان آنها ناشی از نابودی لشکر فیل است.‏[۵] بنا بر چنین فرضی معنای آیه این­گونه می‌شود: ما اصحاب فیل و لشکریان ابرهه را که شرح آن در سوره پیش (فیل) آمده است، نابود کردیم تا میان قریشیان الفت ایجاد شود. این معنا با آنچه گزارش دوم سبب نزول می‌گوید، هم­خوانی ندارد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

2. اساساً ایلاف به­معنای اتصال میان دو چیز و الفت بین آنهاست و طبق این­معنا خداوند می­فرماید ما اصحاب فیل را نابود کردیم تا منطقه امن شود و سفرهای تجاری شما ادامه پیدا کند.‏[۶] همچنین با فرض درستی گزارش دوم، می‌بایست فرمان خداوند به پرستش پروردگار در آیه سوم، به­دلیل رفت­وآمد مردم حبشه به مکه و رونق اقتصادی قریشیان باشد؛ حال آن­که بر اساس دیدگاه شماری از مفسران فرمان یادشده به­سبب همین الفت و انس قریشیان در امر تجارت به سرزمین­های گوناگون صادر شده است.‏[۷] به­تعبیری، قرآن در آیات یادشده آورده است که قریشیان باید به­دلیل انسی که در امر تجارت میانشان حاصل شده است، خداوند یگانه را پرستش کنند. افزون­برآن عمده مفسران، ازجمله: طبری، طوسی، طبرسی، شوکانی، آلوسی و قاسمی گزارش یادشده را نقل نکرده‌اند که این شاهدی بر نادرستی هر دو ماجراست. برخی همچون ابن عاشور آن­را به­عنوان سبب نزول نقل نکرده‌اند‏[۸] و طباطبایی نیز پس از آوردن گزارش نخست آن­را با محتوای آیات سازگار نمی‌داند.‏[۹] ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

مستندات

مستند 1

تفسير مقاتل بن سليمان، ج ‏4، ص 861: «و ذلك أن قريشا كانوا تجارا يختلفون إلى الأرض ثم سميت «قريش»، و كانوا يمتارون فى الشتاء من الأردن و فلسطين لأن ساحل البحر «أدفا»، فإذا كان الصيف تركوا طريق الشتاء و البحر من أجل الحر، و أخذوا إلى اليمن للميرة فشق عليهم الاختلاف، فأنزل اللّه- تعالى- «لِإِيلافِ قُرَيْشٍ» يقول لا اختلاف لهم «و لا تجارة» قد قطعناها عنهم فذلك: «إِيلافِهِمْ » رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ- 2- فقذف اللّه- عز و جل- فى قلوب الحبشة أن «يحملوا» الطعام فى السفن إلى مكة للبيع، فحملوا إليهم فجعل أهل مكة يخرجون إليهم بالإبل و الحمير، فيشترون الطعام على مسيرة يومين من مكة، «و تتابع » ذلك عليهم سنين، فكفاهم اللّه مؤنة الشتاء و الصيف.»

تفسير القمي، ج ‏2، ص 444: «قال: نزلت في قريش لأنه كان معاشهم من الرحلتين رحلة في الشتاء إلى اليمن و رحلة في الصيف إلى الشام و كانوا يحملون من مكة الأدم و اللباس و ما يقع من ناحية البحر من الفلفل و غيره فيشترون بالشام الثياب و الدرمك و الحبوب و كانوا يتألفون في طريقهم و يثبتون في الخروج في كل خرجة رئيسا من رؤساء قريش و كان معاشهم من ذلك فلما بعث الله نبيه ص استغنوا عن ذلك لأن الناس وفدوا على رسول الله ص و حجوا إلى البيت، فقال الله: فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ فلا يحتاجون أن يذهبوا إلى الشام وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ يعني خوف الطريق.»

بحرالعلوم، ج ‏3، ص 623: «قال مقاتل و ذلك أن قريشا، كانوا تجارا، و كانوا يمتارون في الشتاء من الأردن و فلسطين، لأن ساحل البحر كان أدناها، فإذا كان الصيف تركوا طريق الشام، و أخذوا طريق اليمن، فشق ذلك عليهم، فقذف اللّه تعالى في قلوب الحبشة، حتى حملوا الطعام في السفن إلى مكة للبيع، و جعل أهل مكة يخرجون إليهم على مسيرة ليلة، و يشترون فكفاهم اللّه تعالى مؤونة الشتاء و الصيف.»

مستند 2

المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز، ج ‏5، ص 525: «سورة قريش و هي مكية بلا خلاف.»

روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج‏ 15، ص 470: «و يقال سورة لإيلاف قريش، و هي مكية في قول الجمهور.»

الجامع لأحكام القرآن، ج ‏21، ص 200: «قيل: إن هذه السورة متصلة بالتي قبلها في المعنى. يقول: أهلكت أصحاب الفيل لإيلاف قريش، أي لتأتلف، أو لتتفق قريش، أو لكي تأمن قريش فتؤلف رحلتيها.»

فتح القدير، ج ‏5، ص 608: «اللام في قوله: لِإِيلافِ قيل: هي متعلقة بآخر السورة التي قبلها، كأنه قال سبحانه: أهلكت أصحاب الفيل لأجل تألف قريش.»

لسان العرب، ج ‏9، ص 10: «و أَلَّفْتُ بينهم تأْلِيفاً إذا جَمَعْتَ بينهم بعد تَفَرُّقٍ، و أَلَّفْتُ الشي‏ء تأْلِيفاً إذا وصلْت بعضه ببعض و منه تأْلِيفُ الكتب. و أَلَّفْتُ الشي‏ءَ أَي وصَلْتُه. و آلَفْتُ فلاناً الشي‏ء إذا أَلزمته إياه أُولِفُه إيلافاً، و المعنى في قوله تعالى لِإِيلافِ قُرَيْشٍ لِتُؤْلَفَ قُريش الرِّحْلَتَيْن فتتصلا و لا تَنْقَطِعا، فاللام متصلة بالسورة التي قبلها، أَي أَهلكَ اللّه أَصحابَ الفِيلِ لِتُؤْلَفَ قريشٌ رِحْلَتَيْها آمِنِين.»

الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج‏ 4، ص 800: «لِإِيلافِ قُرَيْشٍ متعلق بقوله‏لْيَعْبُدُوا أمرهم أن يعبدوه لأجل إيلافهم الرحلتين.»

محاسن التأويل، ج ‏9، ص 551: «و اللام في قوله (لإيلاف) متعلق بقوله تعالى:لْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ‏ أي فليعبدوه لأجل إيلافهم الرحلتين.»

التحرير و التنوير، ج ‏30، ص 492: «و هذا إشارة إلى ما يسّر لهم من ورود سفن الحبشة في البحر إلى جدة تحمل الطعام ليبيعوه هناك. فكانت قريش يخرجون إلى جدة بالإبل و الحمر فيشترون الطعام على مسيرة ليلتين.»

الميزان في تفسير القرآن، ج ‏20، ص 367: «في تفسير القمي،": في قوله تعالى: «لِإِيلافِ قُرَيْشٍ إِيلافِهِمْ» قال: نزلت في قريش لأنه كان معاشهم من الرحلتين- رحلة في الشتاء إلى اليمن، و رحلة في الصيف إلى الشام، و كانوا يحملون من مكة الأدم و اللب- و ما يقع من ناحية البحر من الفلفل و غيره- فيشترون بالشام الثياب و الدرمك و الحبوب، و كانوا يتألفون في طريقهم و يثبتون في الخروج- في كل خرجة رئيسا من رؤساء قريش- و كان معاشهم من ذلك.

فلما بعث الله نبيه استغنوا عن ذلك- لأن الناس وفدوا على رسول الله ص و حجوا إلى البيت- فقال الله: «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ- الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ» لا يحتاجون أن يذهبوا إلى الشام «وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» يعني خوف الطريق.

أقول: قوله: فلما بعث الله إلخ خفي الانطباق على سياق آيات السورة، و لعله من كلام القمي أخذه من بعض ما روي عن ابن عباس.»

منابع

  1. ‏آلوسی، محمود بن عبد الله. (۱۴۱۵). روح المعاني في تفسیر القرآن العظیم و السبع المثاني (ج ۱–16). بیروت: دار الکتب العلمية.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  2. ‏ابن عاشور، محمد طاهر. (بی‌تا). التحریر و التنویر (ج ۱–30). بیروت: مؤسسة التاريخ العربي.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  3. ‏ابن عطیه، عبدالحق بن غالب. (۱۴۲۲). المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز (ج ۱–6). بیروت: دار الکتب العلمية.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  4. ‏ابن منظور، محمد بن مکرم. (۱۴۱۴). لسان العرب (ج ۱–15). بیروت: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  5. ‏زمخشری، محمود بن عمر. (۱۴۰۷). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل (ج ۱–4). بیروت: دار الکتاب العربي.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  6. ‏سمرقندی، نصر بن محمد. (بی‌تا). بحر العلوم (ج ۱–3). بیروت: دار الفکر.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  7. ‏شوکانی، محمد. (۱۴۱۴). فتح القدیر (ج ۱–6). دمشق: دار ابن کثير.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  8. ‏طباطبایی، محمدحسین. (۱۴۱۷). المیزان في تفسیر القرآن (ج ۱–20). بیروت: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  9. ‏قاسمی، جمال‎الدین. (۱۴۱۸). محاسن التأویل (ج ۱–9). بیروت: دار الکتب العلمية.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  10. ‏قرطبی، محمد بن احمد. (۱۳۶۴). الجامع لاحکام القرآن (ج ۱–20). تهران: ناصر خسرو.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  11. ‏قمی، علی بن ابراهیم. (۱۳۶۳). تفسير القمي (ج ۱–2). قم: دار الکتاب.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
  12. ‏مقاتل بن سلیمان. (۱۴۲۳). تفسیر مقاتل (ج ۱–5). بیروت: دار إحياء التراث العربي.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬


منابع

  1. ترجمه محمدمهدی فولادوند
  2. تفسير القمي، قمی، ج 2، ص 444
  3. تفسیر مقاتل، مقاتل بن سلیمان، ج 4، ص 861‬؛ بحر العلوم، سمرقندی، ج 3، ص 623
  4. المحرر الوجیز، ابن عطیه، ج 5، ص 525‬؛ روح المعاني، آلوسی، ج 15، ص 470
  5. الجامع لاحکام القرآن، قرطبی، ج 21، ص 200‬؛ فتح القدیر، شوکانی، ج 5، ص 608
  6. لسان العرب، ابن منظور، ج 9، ص 10
  7. الکشاف، زمخشری، ج 4، ص 800‬؛ ‏محاسن التأویل، قاسمی، ج 9، ص 551
  8. التحریر و التنویر، ابن عاشور، ج 30، ص 492
  9. المیزان، طباطبایی، ج 20، ص 367

مقالات پیشنهادی

رده مقاله: قرآن
0.00
(یک رای)

نظرات

اضافه کردن نظر شما
اسلامیکا از همه نظرات استقبال می‌کند. اگر شما نمی‌خواهید به صورت ناشناس باشید، ثبت نام کنید یا وارد سامانه شوید.